نشست علمی «جایگاه عقل و عقلانیت در معارف دین» در تاریخ 29/11/94 با سخنرانی آیت الله ابوالقاسم علیدوست در دانشگاه مجازی المصطفی ص با حضور اساتید، دانشجویان و مدیران و با ارتباط بسیاری از دانشجویان از طریق وب برگزار شد.
مشروح سخنرانی پژوهشگر برتر کنگره جهانی علوم انسانی اسلامی به قلم و تقریرسید مرتضی حسینی کمال آبادی شرح ذیل است:
قسمت یکم
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی محمد و آل محمد واهدنا لما اختلف فیه من الحق بإذنک إنک تهدی من تشاء الی صراط مستقیم
از دست اندرکاران برگزاری این نشست علمی، متشکرم علی الله اجرهم و لله درهم. موضوع نشست «جایگاه عقل و عقلانیت در معارف دین» است. این موضوع بسیار گسترده است و در جلسهای با زمانی محدود نمیتوان بدان رسیدگی کرد، تصور بفرمایید که در کتاب «فقه و عقل» دویست و پنجاه صفحه در بُعد جایگاه عقل در دانش فقه و نظام استنباط سخن به میان آمده است و اگر الان بخواهم به همین مسأله رسیدگی کنم، کتابی بیش از 500 صفحه می شود. همچنین «جایگاه عقلانیت» نیز عمیق است و پژوهش های مبسوط می طلبد، لذا در این فرصت کوتاه باید بحث را خوب مدیریت کنیم تا به محورهای اصلی بحث رسیدگی شود و مجال پژوهش و تفکر برای دانشجویان فراهم آید.
«جایگاه عقل و عقلانیت در معارف دین» از مسائل اختلافی میان انسان ها و بلکه در میان ادیان و بلکه در میان مذاهب از یک دین و بلکه در میان نحلههای فکری از یک مذهب دینی است. بحثی بسیار پردامنه و پرکاربست است. این بحث از نگاهی شروع می شود که عقل را به عنوان یک «هوو» آن هم یک «هوو» نا نجیب و ناسازگار برای دین به شمار میآورد تا نگاه و رویآوردی که برآن است در دین قدم از قدم نمی توان برداشت جزء آنکه عقل نقش آفرین باشد.
چنان نیست که مسلمانان تازه در این مسأله به اختلاف رسیده باشند بلکه از گذشته بسیار دور خود را نشان داده است.
مساله ای با چنین قدمت و گستره اختلاف اگر بخواهد حقش ادا شود باید جدی گرفته شود و در خور گستره آن و بر تک تک مسائل آن، تمرکز منضبط پژوهشی صورت گیرد.
ادبیات زیادی در طول تاریخ برای این موضوع و مسائل آن تولید شده است. صدها کتاب، هزاران مقاله، صدها سخنرانی و همایش وجود دارد . البته ادبیات تولید شده به این معنی نیست که در این مسأله به اندازه کافی کار شده و دیگر جای کار کردن وجود ندارد، این مسأله لا یتناهی است و هیچ زمانی کار در آن تمام نمی شود و بنده بر این باورم که هرچه زمان بگذرد، جای پژوهش در این مساله بیشتر می شود، فقط باید بایسته های پژوهش در خلق و نوآوری رعایت شود.
مبادی تصوریه
الف) معارف دین
مراد از دین در این نشست دین مبین اسلام است. و مراد از معارف، همه ساحت های دین را شامل می شود ( فقه و شریعت، تفسیر، کلام، فلسفه، اخلاق و عرفان اسلامی) . و برخی از مسائل نیز هست که نام یکی از علوم دینی بر آن صادق نمی آید ولی در آیات قرآن کریم و نصوص روایی إمامیه وجود دارد مانند بحث از آسمان و زمین، بحث از فرشتگان و... این دست از مسائل هم در معارف دین می گنجد.
ب) عقل
عقل در تراث اسلامی ما – برخلاف ادبیات دنیای کنونی ما – گوهر قدسی است که در جان آدمی وجود داد و بدان می اندیشد و به تعبیر امام صادق ع صلاح را از فساد جدا می کند و راه عبادت و بندگی را پیش می گیرد مَا عُبِدَ بِهِ اَلرَّحْمَنُ وَ اُکْتُسِبَ بِهِ اَلْجِنَانُ (کافی، ج 1، ص 35) و حجتی میان انسان و خداوند است.
امام کاظم ? بر حجت بودن عقل تاکید می کنند و می فرمایند: یَا هِشَامُ إِنَّ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حُجَّتَیْنِ حُجَّةً ظَاهِرَةً وَ حُجَّةً بَاطِنَةً فَأَمَّا الظَّاهِرَةُ فَالرُّسُلُ وَ الْأَنْبِیَاءُ وَ الْأَئِمَّةُ ع وَ أَمَّا الْبَاطِنَةُ فَالْعُقُول. اصول کافى، ترجمه مصطفوى ، ج1، ص 19).
«اى هشام- خدا بر مردم دو حجت دارد: حجت آشکار و حجت پنهان، حجت آشکار رسولان و پیغمبران و امامانند و حجت پنهان عقل مردم است.»
در قرآن کریم نه واژه عقل به کار رفته است و نه به تعریف آن پرداخته شده است اما از کارکردهای آن در حدود پنجاه آیه سخن به میان آمده است. خداوند در قرآن بیشتر ترجیح داده است که از ساحت ها و کاربست های عقل سخن به میان آورد و این از حکمت است زیرا برخی از مفاهیم روشن وقتی در وادی تعریف می آیند، مبهم شده و کارایی خود را از دست می دهند، مفهوم روح و سلیقه و.. نیز از این قبیل است. در روایات نیز همین وضعیت حاکم است.
بر این اساس که عقل گوهری ارزشی و قدسی است دیگر تقسیم آن به دو قسم ناصحیح است، برخی به دنبال تقسیم عقل هستند و آنرا به دینی و غیر دینی، ارزشی و غیر ارزشی، قدسی و غیر قدسی تقسیم می کنند.
در آثار دینی هیچ نصی را نمی یابید که عقل را مذمت کرده باشد، آنچه هست عقول الرجال و عقول ناقصه است که اشاره به جریان های قیاس گرایی و إجتهاد به رأی دارد. در منابع دینی هیچ جا عقل این حجت خداوند مذمت نشده است، و گذشته از اینکه مراد اصلی مولوی در مثنوی چه بوده است، مذمت عقل در شعر:
پای استدلالیان چوبین بود پای چوبین سخت بی تمکین بود
در نصوص دینی دیده نمی شود. بر این اساس عقل قسیم شهود و فطرت و شریعت نیست. اما اینکه در اصطلاح دنیا از عقل به خرد جمعی تعبیر می کنند هرچند ریشه در عقل نداشته باشد بلکه از جهت قدرت طلبی و منفعت خواهی و... باشد، این اصطلاح آنهاست و گرنه در میراث اسلامی چنین تعبیری وجود ندارد. البته در مفاهمه و سخن گفتن با هر قومی باید اصطلاح آنان لحاظ شود.
ج) عقلانیت
عقلانیت بر خلاف عقل، یک مصطلح علمی نیست. این واژه به معنای خردورزی و کاربست عقل و اجرای آن است. اما در بسیاری از موارد در مقام اجرای عقل، غیر آن در صحنه حضور به هم می رساند. لذا هر عقلانیتی، کاربست عقل نیست و منشأ آن لذت خواهی، منفعت طلبی، جاه طلبی، قدرت طلبی و... است. به عنوان نمونه به میلیتاریسم در جهان نظام های صالح و غیر صالح آنرا به اجرا در می آورند اما این بنای عقلاء بما هم ذوی العقول نیست. بلکه مناشئ دیگری چون منفعت خواهی و قدرت طلبی دارد. یا نظام سلطنتی در برخی از کشورها از سر عادت عقلاء بدان قانون میشود و به اجرا در می آید. نمونه دیگر دموکراسی، وجود سه قوه، تفکیک قوا و... را می توان واکاوی کرد.
جایگاه عقل در متون دینی
وقتی از نصوص دینی به متون دینی می آییم دیگر از آن اتفاق نظری که در آیات و روایات بر عقل بود، خبری نیست. در متون دینی مخالفت ها و نحله ها دیده می شوند، به عنوان نمونه عدلیه (امامیه و معتزله) به حسن و قبح عقلی باور دارند ولی أشاعره مخالفت دارند، یا جریان اخباری گری در مقابل جریان اصولی قرار می گیرد.
برخی از اصولیان در گفتار بر حجیت عقل باور دارند اما در گفتمان خود آن را راه نداده اند و به عبارتی جزء شخصیت فقهی آنان نشده است. می دانید که تفکیک عمل از گفتار بسیار است اما جدایی آن از گفتمان چنان نیست بلکه عمل تابعی از گفتمان فرد است.
به راستی چرا اتفاق و وحدت رویه در نصوص دینی، دانشمندان را به یک نظر نرسانده است، و چه عامل و عواملی این اختلاف رویه متون با نصوص دینی را رقم زده است. در ادامه این عوامل را پی میگیریم.
|