• وبلاگ : چشمه دانش
  • يادداشت : اجتهاد در مقابل نص
  • نظرات : 5 خصوصي ، 9 عمومي
  • پارسي يار : 1 علاقه ، 2 نظر
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    بله استدلال شما درست است اما اين که بديهي است توهين به هر کسي جايز نيست و اين که ديگر استفتاء از رهبر نمي خواهد
    ما با يزيد هم نمي توانيم توهين کنيم و تنها مي توانيم به کارهايي که انجام داده است انتقاد کنيم
    اگر با اين وجود پس رهبر چرا اين فتوا را داده اند؟
    مگر ما شيعيان چيزي ناصحيحي به پاي عايشه نوشته ايم؟
    مثلاً عايشه باعث شهادت 5 هزار نفر از سپاه امام علي شد و اين عمل عايشه يعني وي جنايتکار است ، گمراه است ، وحشي است و ... که بالطبع بزعم اهل سنت توهين به عايشه است
    رهبر در واکنش به حرفهاي يک نماينده ي شيعه مجلس کويت اين را گفتند که عايشه را با القابي خطاب کرده بود که واقعاً شايسته ي عايشه بود و چيزي ناروايي به پاي عايشه نبسته بود. به نظرت اين فتوا سياسي نيست؟ لعن ابوبکر و عمر و عثمان را نيز ما اکنون در مجامع عمومي نمي توانيم انجام دهيم به نظرت براي ضربه نخوردن وحدت شيعه و سني اين فتوا را داده اند؟
    پاسخ

    نه چون متاسفانه برخي انديشه ها هست که دروغ بستن و تهمت زدن و بر آنها را جايز مي داند و بين برخي عوام و خواص موجود است
    رهبر انقلاب : توهين به عايشه و هر يک از نمادهاي اسلامي اهل تسنن حرام است .
    يکي از جملات شما در مناظره:" تاريخچه اين انديشه هم به خليفه دوم عليه اللعنه بازگشت مي کند"
    آيا لعن عمر خلاف اين فتواي رهبر نيست؟

    پاسخ

    خير چون در فتوا آمده توهين و در عبارت ما لعن است و لعن با توهين فرق دارد لعن عبارت است از دوري از رحمت خداوند و توهين و اهانت يعني بي ادبي کردن -به طور کلي آنچه از نقائص و کژي هايي که آنها مرتکب شده اند را گفتن توهين به آنها نيست ولي فحش و يا نسبت دادن کارهايي که آنها نکردن به آنها هم توهين است و هم دروغ و ....
    سلام اقاي کمال ابادي بزرگوار
    خدا قوت
    تشکر که با تمام توهين ها وحاشيه رفتن هاي اقاي فارغي به بحث از جهت علمي ادامه ميدين
    کامنت هاي ما هم بعد يک بار
    ديگر در وبلاگ اقاي فارغي تاييد نشد

    -----------------------------------------------------
    حرف صاحب وبلاگ ستيز چيست؟
    خلاصه ي شسته رفته اي از نظرات وي را درين پست بخوانيد
    http://yaali.bloghaa.com/?p=2257
    موفق باشين


    پاسخ

    سلام محبت فرموديد مطالعه کردم خيلي زحمت کشيده بوديد
    سلام و خداقوت برادر، يکي از دوستان مرا براي ديدن مناظره شما و مشارکت در آن ترغيب کرد، از اين که حقير را قابل دانست سپاسگزارم، من قبلاً در هيمن وبلاگ مطالبتان را به صورت تصادفي ديده بودم و بحثش را نيز سنگين تر از حد سوادم ديدم ولي به غير ازاين مسئله يک اعتقاد دارم که دوستان را نيز به آن دعوت مي کنم، هر بحثي مراتبي دارد، وقتي کسي هنوز خدا را قبول نکرده شما نمي توانيد به او وحدانيت و عدالت خدا را اثبات کنيد، وقتي کسي هنوز نبوت را نپذيرفته نمي تواند امامت را بپذيرد و در خصوص همين بحث هم چنين است، کسي که هنوز اسلام کامل شده را (اسلامي که اليوم اکملت لکم دينکم برايش نازل شد) نپذيرفته است چگونه مي تواند بپذيرد که فقه شيعي برحق است؟! و اصلاً بپذيرد هم چه فايده اي دارد؟! نظر حقير اين است که در هر چشمه ي آلوده اي بايد در خلاف مسير حرکت آب آلوده حرکت کرد تا به محلي که آب گل آلود مي شود برسيم، تنها از آن نقطه است که مي توان منبع آلودگي را پاک نمود. شما تنها يک راه داريد، اين که دين اين فرد را با اعتقاد به ولايت کامل کنيد، بقيه اش خودش درست مي شود.
    پاسخ

    بنده مشکل اعتقادي در ايشان تا کنون نديده ام آنچه مشکل ايشان است کاربرد ناصحيح عقل در کشف مناطات شرعي است
    سلام آقاي حسيني. واقعا متاسفم که ايشان با به ندانستن زدن خود از شرح مغالطه هايي که برايشان نوشتيد، باز از شما درخواست پرداختن به آنها را مي کنند و همچنين با افزودن حواشي، بنا را بر خسته کردن طرف بحث مي گذارند، تا با کناره گيري او، پيروزي خود را اعلام کنند. متاسفانه يک بار با ايشان مباحثه اي در قسمت نظرات وبلاگشان داشته ام، که البته منتشر نکردند. و با اين عادت ايشان آشنايي دارم. و از وقتي که در مباحثه با ايشان صرف کردم، متاسفم.
    ما آزموده ايم در اين شهر بخت خويش/ بيرون کشيد بايد از اين ورطه رخت خويش/ از بس که دست مي گزم و آه مي کشم/ آتش زدم چو گل به تن لَخت لَخت خويش.
    اي کاش به جاي پيروزي در بحث، با انصاف در بحث، به دنبال حقيقت بودند، نه فقط پيروزي در بحث.
    ولي از شما مي خواهم اينظور بحث را رها نکنيد، بلکه اگر خواستيد اين بحث را رها کنيد، در يک «پست کلي»، پاسخ نهايي و کلي خود را بدهيد و بعد تصميم براي درستي نظر هر طرف بحث را به مخاطب بدهيد.