دی 92 - چشمه دانش
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

برای نمایش / عدم نمایش پیام های ارسالی در پارسی یار اینجاکلیک کنید

  • + در پی در خواست کاربر گرامی گشت ارشاد که فرموده بودند: حاجی میشه واسه رخ ماهم یک شعر بگی ؟؟ گشت ارشادی و از روی گلت دل ها مات....شه شطرنج به آستان رخت بارها مات
  • + رخت خود را جمع ز پارسی یار کرده بودم بساط خود را پهن در تلگرام کرده بودم مهندس آمد و گفتا که نسناس فراموشکار روزهای آس و پاس بیا در دست خود گیر این یک رباط است پیام از دور بفرست نوعی انعکاس است منم توبه ز کار خویش کردم بساطم را به پارسی پهن کردم خداوند به حق هشت و چارت زما بگذر شتر دیدی ندیدی چشمه دانش تقدیم به مهندس فخری زید عزه
  • + آیت الله ابوالقاسم علیدوست: امام خمینی قدس سره شعار اصلی خود را بر رفتن شاه متمرکز کردند. امام رأس هرم قدرت پهلوی را نشانه گرفته بود و به خوبی بر این امر واقف بودند که با رفتن شاه، رژیم پهلوی نیز خواهد رفت. امام خمینی قدس سره برای پشتوانه نظریه «شاه باید برود » به شعارهای مردم استناد می کردند و می فرمودند:الآن تمام مردم ایران از بزرگ و کوچک شعارشان بر رفتن شاه است.
  • + آیت الله سید علی حسینی آملی: تمام مشکلات جامعه بشری به خاطر این است که از خواسته فطرت خود دور مانده‌اند. ما اگر به وجدان خودمان برگردیم بیدار می‌شویم.
  • + رمز إحرام رمز احرام این است که که کاری را که دیگران به مجرد وفات با تو می کنند تو با خود بنما! لباس ها را در آور، غسل کن، کفن بپوش، تسلیم ربّ شو، حزین باش و آماده فاصله گرفتن از عادات ترک مأنوس ها ، خائف و امیدوار باش.
  • + آیت الله علیدوست: دنیای امروز در شرایطی است که چه مسلمان و چه غیر مسلمان بیش از هر زمان دیگر احتیاج به رفتار فاطمی دارد و هرچه که زمان پشت سرگذاشته می‌شود این احتیاج بیشتر می‌شود که ما به الگویی همچون حضرت زهرا(س) نیازمندیم.
  • + .
  • + چندی است چو عبد یاغی گشتم با جرم و جنایت باغی گشتم با لطف خدا و ابواب نجاب از بی راه ها بازیافتی گشتم **************** سرهم بندی از چشمه دانش
  • + بنده عمریست که به تشییع بدن مشغولم بر لبم حوقله و به ذکر حق مشغولم بعد مرگم چه هراس ز آمبولانس و تشییع بنده عمریست که به تشییع بدن مشغولم سروده جشمه دانش اسفند 1394 ************* حوقله در زبان عربی مخفف لا حول و لا قوة الا بالله است.

طراحی این قالب توسط امیرحسین قدرتی انجام شده است


     
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   

              آماربازدید:

              امروز: 190

              دیروز: 166

              کل: 451244

Haddade Adel
Haddade Adel
آیت الله حسینی قزوینی و شبکه ولایت چاپ فرستادن به ایمیل
تاریخ:92/10/19---ساعت: 1:41 صبح
مدیر شبکه ولایت در گفت‌وگو با فارس:
برخی شبکه‌های بظاهر شیعه به آیت‌الله بهجت هم توهین می‌کنند/ اهل‌سنت دارنده بغض علی(ع) را منافق می‌داند/ «رفع‌القلم» سندیت ندارد

آیت‌الله حسینی‌قزوینی به روایت‌های جالبی از فعالیت شبکه ولایت و نحوه برخورد با شبهات و برخی فعالیت‌های افراطی که به نام شیعه و سنی انجام می‌شود، پرداخت.

خبرگزاری فارس: برخی شبکه‌های بظاهر شیعه به آیت‌الله بهجت هم توهین می‌کنند/ اهل‌سنت دارنده بغض علی(ع) را منافق می‌داند/ «رفع‌القلم» سندیت ندارد

به گزارش خبرنگار آئین و اندیشه خبرگزاری فارس، آیت‌الله سیدمحمد حسینی قزوینی مدیر شبکه ولایت از جمله افرادی است که به طور تخصصی در حوزه تشیع فعالیت می کند و شبکه «ولایت» نیز یکی از فعالیت های وی به شمار می‌آید.

تجربه و نگاه مناسب وی سبب شده که شبکه «ولایت» و سایت «ولیعصر» امروز یکی از مراکز مهم پاسخگویی به شبهات و مقابله با وهابی ها باشد.

آیت الله قزوینی در این مصاحبه عنوان می کند که چگونه برخی شبکه ها چه به نام شیعه و چه به نام سنی به تخریب اسلام همت گماشته اند.

 

اهم موارد مطرح شده در این مصاحبه به شرح زیر است:

 

* شبکه های توهین کننده هم شیعه هستند و هم سنی

*برخی شبکه‌های به ظاهر شیعه رکیک‌ترین توهین‌ها را به آیت‌الله سیستانی و آیت‌الله بهجت کردند که وهابی‌ها تاکنون نکرده‌اند

* برخی شبکه‌های به ظاهر شیعه مرجعیت را هدف گرفته‌اند

* برخی شبکه های شیعه و سنی در مسیر دشمن حرکت می‌کنند

* یک سنی را هم ندیده ام که بگوید اهل بیت را قبول ندارد

* برخی تکفیری ها به نام شبکه های اهل سنت حرف هایی علیه اهل بیت می زنند که بنی امیه نزده است

* بیش از 50 نفر از علمای اهل سنت در شبکه ولایت تفکر سلفی و وهابی را محکوم کردند

* سایت «ولیعصر» قوی‌ترین سایت پاسخ به شبهات در خاورمیانه

*محصول 4 دهه کار حوزوی من 4 کارشناس موثر بوده است

*حدود 95 درصد شبهات را پاسخ می دهیم/جوانهایی در اروپا این موارد را تدریس می‌کنند

* مبلغ وهابی که شیعه شد

* روایتی از استاد کانادایی که در عربستان شیعه شد

* ترویج فرهنگ شیعه جز با احترام به مقدسات طرف مقابل امکان پذیر نیست

*حدیث جالب امام صادق(ع) درباره اهل سنت

*در اهل سنت روایات صحیح داریم که هر کس بغض حضرت علی را داشته باشد منافق است

*روایت های جالبی از زرقاوی و ریگی درباره ناسزاگویی به خلفا

*حدیث رفع‌القلم به هیچ وجه من الوجوه سندیت ندارد

* سخت‌ترین شبهه‌ای که شنیدم

 

 

متن کامل مصاحبه به شرح زیر است:

* شبکه های توهین کننده هم شیعه هستند و هم سنی

شبکه های ماهواره ای موجود که درباره اسلام برنامه تولید می کنند را در یک تقسیم بندی ابتدایی به شبکه‌های شیعه و سنی تقسیم بندی می‌شوند.

شبکه‌های شیعی برخی شان معاند با نظام جمهوری اسلامی و برخی هم غیرمعاند هستند و شبکه‌های اهل سنت هم یا برخی مربوط به دانشگاه الازهر است که بین ما و آنها بحث علمی و مودبانه در جریان است و یا برخی افراطی هایی هستند که اهل بحث سالم و ادب نیستند که این مورد البته در برخی شبکه های شیعی هم وجود دارد.

*برخی شبکه‌های به ظاهر شیعه رکیک‌ترین توهین‌ها را به آیت الله سیستانی و آیت‌الله بهجت کردند که وهابی‌ها تاکنون نکرده‌اند

مثلاً شبکه‌هایی مثل اهل بیت، فدک، عترت یا برخی دیگر را ما شبکه شیعه نمی‌دانیم چون اولاً شیعه یک مؤلفه و شاخصه‌ای دارد که اگر رعایت نشود، هویت شیعی بودن از دست می‌رود. در همین شبکه های به ظاهر شیعه به مراجع و مقدسات شیعه، رکیک‌ترین توهین‌ها را می‌کنند که سرسخت‌ترین دشمنان شیعه تاکنون نکردند.

مثلا شبکه عترت و فدک که به آیت‌العظمی سیستانی رکیک‌ترین توهین‌ها را کرده‌اند. توهین‌هایی که حتی وهابی‌ها نکردند یا به آیت‌الله العظمی بهجت به همین شکل چون که ایشان مباحث عرفانی مطرح می‌کردند و به این واسطه نستجیر بالله ایشان را زندیق خواندند و تعابیر وقیحی را بکار بردند که اصلاً بیان کردنش صحیح نیست. جالب اینکه اینها اسم خودشان را هم شبکه شیعی گذاشتند.

* برخی شبکه‌های به ظاهر شیعه مرجعیت را هدف گرفته‌اند

حالا یک زمانی است که اینها به امام یا رهبری دروغ هایی را نسبت می‌دهند، این بحث سیاسی دارد و تحت تأثیر رسانه‌ها و استکبار جهانی قرار می‌گیرند و توهین می‌کنند که آن بحث جدایی است چون رنگ و بوی سیاسی دارند ولی نسبت به آیت‌الله العظمی بهجت یا سیستانی یا بعضی مراجع بزرگوار دیگر که در مسائل سیاسی هم نیستند و دخالت در کارهای سیاسی کشورهای شیعه و سنی نمی‌کنند، اما باز اینطور تعابیر زشت و وقیح برایشان بکار می‌برند نشان می دهد که قطعاً اینها شیعه نیستند.

دکتر مایکل یکی از کارشناسان غربی در رابطه با رمز موفقیت شیعه می‌گوید که یکی از مهمترین رموز موفقیت شیعه در طول تاریخ نفوذ مرجعیت بوده است حتی صدام با آن قدرتش بر تمام مخالفین پیروز شد ولی درباره حوزه علمیه نجف نتوانست کاری از پیش ببرد.

یا دکتر هانتینگتون کتابی دارد به نام برخورد تمدن‌ها و در آنجا رسماً اعلام می‌کند که اگر آمریکا می‌خواهد کاری جلو ببرد باید از طریق تهاجم فرهنگی جلو برود و تمدنهای موجود مخالف با فرهنگ آمریکا را نابود کند.

* برخی شبکه های شیعه و سنی در مسیر دشمن حرکت می‌کنند

با توجه به سیاست دشمنان اسلام در نقاط مختلف مثل سوریه، مصر (حالا ما کاری نداریم که اخوانی‌ها چه کردند و چه نکردند)، افغانستان، پاکستان و ... که خواهان اختلاف بین مسلمانان هستند و تمام تلاششان را می‌کنند که در ایران هم این نقشه شیطانی را پیاده کنند به نظر می رسد بهترین راهی که انتخاب کردند این شبکه‌های به ظاهر شیعی است.

قرآن می فرماید شما حق ندارید به بت‌پرستان فحش بدهید زیرا آنها هم در مقابل خدا را ناسزا می‌دهند و اگر ما بخواهیم با این منطق قرآن پیش برویم قطعاً این شبکه‌ها نه شاخصه‌های اسلامی دارند و نه شیعه و از آن طرف هم وهابی‌ها که خود را اهل سنت می‌دانند مثل شبکه صفا  و وصال و 12-10 شبکه دیگر نیز به ظاهر خود را اهل سنت می‌دانند ولی در مسیر دشمن حرکت می‌کنند.

* یک سنی را هم ندیده ام که بگوید اهل بیت را قبول ندارد

طبق آماری که در سایت دانشگاه علم و صنعت دیدم حدود 300 شبکه‌ ماهواره‌ای در خاورمیانه، برنامه‌های علیه شیعه پخش می‌کنند و از این تعداد 6-5 شبکه عربی 5-4 شبکه فارسی شاخص هستند.

 

من گمان نمی‌کنم در کره زمین یک سنی پیدا بشود که بگوید من اهل بیت را دوست ندارم من 35-34 سال است که چه در داخل و چه در خارج با اهل سنت مرتبط هستم و چنین چیزی را ندیده ام. حتی با برخی از وهابی‌‌های عربستان سعودی هم بنده ارتباط تنگاتنگ دارم مثلا دکتر عبدالوهاب ابوسلیمان عضو هیئت کبار عربستان (این هیأت کبار توسط پادشاه عربستان تعیین می‌شود) که اتفاقا به ایران هم آمد و مهمان مراجع بود و ما هم چندین بار منزل ایشان رفتیم که بسیار مؤدب و متین بود یا شیخ عاقر از شخصیت‌های طراز اول مکه که فرد بسیار مؤدبی هستند یا دکتر دهش که تفکرات وهابی دارند ولی همیشه در بحث ها ادب را رعایت می کند. من با خیلی از اینها ارتباط داشتم اما یک کلمه از اینها یا در کتابهایشان نگفتند که ما اهل بیت را دوست نداریم.

* برخی تکفیری ها به نام شبکه های اهل سنت حرف هایی علیه اهل بیت می زنند که بنی امیه نزده است

اما یک سری تکفیریهایی که امروز آمدند و در رأس شبکه‌های به اصطلاح خودشان سنی قرار گرفته اند بدترین توهین ها را به امام حسین (ع) می‌کنند. حتی بنی امیه‌ای که اهل بیت را شهید و اسیر کردند این طور به اهل بیت فحاشی نکرده اند.

یا جسارتهایی که به حضرت امیر(ع) کردند که البته الحمدالله ما هم در شبکه ولایت آن چنان آنها را  با جوابهای علمی و نقلی منکوب کردیم که در برنامه زنده‌شان هقt>t>t>t> هق گریه کردند و نتوانستند جواب بدهد.

اهانت از هر طرف که باشد از نظر ما محکوم است ولی گاهی برخی افراطی گری ها به مسایلی دامن می زند. شبکه‌هایی هستند که به نام اهل سنت به خود اهل سنت هم جسارت می‌کنند. مثلا همین چند روز قبل یکی از کارشناسان گفت که در کردستان 400 مرکز فحشا وجود دارد که خود کردهای کردستان اعتراض کردند. یا حرف های سخیفی که نمی شود عنوان کرد و اینها نشان می دهد که مطلب علمی ندارند و به همین خاطر روی فاز اهانت و افترا و فحش و ناسزا رفتند.

* بیش از 50 نفر از علمای اهل سنت در شبکه ولایت تفکر سلفی و وهابی را محکوم کردند

یکی از هموطنان اهل سنت روزی روی خط آمده بود و می‌گفت که اینها که اینطور اهانت به اهل بیت می‌کنند، ما نه تنها آنها را سنی نمی‌دانیم بلکه مسلمان هم نمی‌دانیم طبق روایت پیامبر هر کس بغض اهل بیت را داشته باشد زنازاده است و کسانی که این طور به امام حسین (ع) توهین می‌کنند از نسل پدرشان نیستند. البته اخیراً من احساس می‌کنم که اینها به خاطر اهانتهای تند به اهل بیت و یا اهل سنت، بینندگان خود را از دست دادند اما ما بارها گفتیم، انتظار ما از علمای اهل سنت ایران، این است که صریحاً در برابر توهین‌های اینها در مورد اهل بیت و ایرانیها و کردها دارند، موضع بگیرند و محکوم کنند. البته بیش از 50 نفر از علمای اهل سنت به شبکه ولایت آمدند و تفکر سلفی و وهابی را محکوم کردند و این قدم مبارک و خوبی بود البته ما برای آینده هم طرحهایی داریم.

* سایت «ولیعصر» قوی‌ترین سایت پاسخ به شبهات در خاورمیانه

سایت «ولیعصر» حدود 20 سال سابقه دارد و ما در آن شبهات را پاسخ می دهیم. احساس می‌کنیم قوی‌ترین سایت پاسخ به شبهات در خاورمیانه هستیم. حتی من زمانی به آمریکا رفته بودم تعدادی از دانشجویان که آمده بودند گفتند فلانی تنها پناهگاه ما در غرب در پاسخ به شبهات، سایت ولیعصر است و هر شبهه‌ای را که وهابی‌ها مطرح می‌کنند ما می‌بینیم که در سایت پاسخ داده شده است.

یک سری شبهاتی است که وهابی‌ها در سایتهایشان مطرح می‌کنند و کارشناسان ما آنها را رصد می‌کنند و جواب می‌دهند و یک سری شبهاتی است که در ماهواره ها مطرح می‌کنند که آنها هم بررسی شده و پاسخ داده می‌شوند.

*محصول 4 دهه کار حوزوی من 4 کارشناس موثر بوده است

ما تعداد نیروهای کارشناس برای پاسخگویی به این شبهات، کم داریم و محصول بیش از 4 دهه عمر حوزوی و نزدیک 30-25 سال تدریس، 4 نفر هستند؛ آقایان ابوالقاسمی، روستایی، عباسی و یزدانی که به صورت آنلاین در شبکه هستند و به شبهات پاسخ می‌دهند. البته حدود 30 نفر از حوزویان را سال گذشته، دوره‌های مخصوصی دادیم و در حال تربیت آنها هستیم. حتی تعدادی طلبه‌های فاضل غیرایرانی را تربیت می‌کنیم و حتی 12-10 خانم از اساتید جامعه الزهرا و دانشگاه‌ها هم تربیت می‌کنیم و بخشی از آنها هم الان برنامه‌ پاسخگویی به شبهات دارند ولی من احساس می‌کنم در شبهاتی که مطرح می‌شود اگر به روز نباشیم دچار مشکل می شویم. با این حال ما شبهات مطرح شده را حداکثر با یک ماه یا دو ماه تأخیر به آنها پاسخ می‌دهیم و نمی‌گذاریم که بدون پاسخ باقی بماند.

*حدود 95 درصد شبهات را پاسخ می دهیم/جوانهایی در اروپا این موارد را تدریس می‌کنند

به طور متوسط هر روز بالای 000/30 مراجعه کننده به سایت داریم و غالب سؤالاتی که می‌شود، پاسخ داده شده است، یعنی از 100 شبهه ما 95-90 شبهه را جواب دادیم. پاسخ ها در سایت ولیعصر هم مستدل و وزین است و توهین و فحش و ناسزا به هیچ وجه نداریم و آمار ما در بعضی ماه‌ها که بالای 000/200 صفحه از سایت دانلود شده نشان دهنده همین است. من چندی پیش مشهد بودم یک عده از جوانان از لندن آمده بودند می‌گفتند که بخشهایی را که شما در شبکه دارید را پیاده می کنیم و به زبان انگلیسی ترجمه و در مراکز اسلامی تدریس می‌کنیم یا در آلمان، بخشهای سایت را ترجمه و تدریس می‌کنند.

* مبلغ وهابی که شیعه شد

رئیس دارالافتاء یک از کشورهای آسیای میانه که از شخصیت‌های ممتاز و منشی اعظم آن کشور است که به شبکه «ولایت» آمد و مصاحبه‌ای با ما داشت، می‌گفت: من 4 ماه است شبکه شما را می‌بینیم حنفی هم بودم اما شیعه شدم، خانواده‌ و 60 تا نوه و نتیجه من شیعه شدند.

یا مورد دیگر اینکه یک یا شب درباره سلمان حدادی برنامه‌ای داشتیم، که یک نفر از استانهای سنی‌نشین تماس گرفت و گفت ما سه برادر هستیم، 20 عائله داریم و به حقانیت شیعه یقین پیدا کردیم و شیعه شدیم.

ما افرادی از این نوع زیاد داریم مخصوصاً خارج از کشور. حتی مسیحیانی که شیعه شدند و یا وهابی بودند مثل سلمان حدادی که خودش مبلغ وهابیت بود و می‌گفت من دوره دیده بودم که ظرف 5 دقیقه یک مسلمان را وهابی کنم! اما یک بار یک جمله از آقای قزوینی شنیدم که تلنگری در دل من به وجود آورد و تحقیق کردم سپس یقین کردم که مذهب شیعه حق است که الان ایشان مبلغ شیعه شدند.

یا یک فردی که از لندن آمده بود و می‌گفت من 19 سال مبلغ بهایی در لندن بودم ولی وقتی از مذهب شما شنیدم منقلب شدم. شماره خودش را هم داد و گفت پسران من چندین مراکز تجاری در لندن دارند و عمده‌ غذای حلال لندن، در دست آنهاست و اصرار می‌کرد که اگر آمدید لندن مدیون هستید اگر جای دیگر بروید.

یا چندی قبل خانمی از آمریکا تماس گرفته بود و می‌گفت: من هر گناهی که بگویید مرتکب شدم و هر معصیت و جنایی از آدم کشتن و غیره را انجام دادم اما صحبتهای شما من را منقلب کرده است اگر من برگردم توبه من پذیرفته است یا نه؟ و از این دست موارد زیاد اتفاق افتاده است.

* روایتی از استاد کانادایی که در عربستان شیعه شد

من سه سال پیش مکه بودم با یکی از بزرگوارانی که از کویت آمده بود یک جلسه‌ای داشتیم گفت: در کانادا در یکی از دانشگاه‌ها استادی بود که خیلی برو بیا داشت و دانشجویان و اساتید از او حرف شنوی داشتند. او یهودی بود وهابی‌ها سرمایه‌گذاری زیادی روی او کردند و طی 5-4 سال او را مسلمان و وهابی کردند و از او  دعوت کردند که در دانشگاه محمد بن سعد ریاض تدریس کند. او آمد و در همان 2-1 سال اول، موجی ایجاد کرد و بسیاری از دانشجویان و اساتید را به سمت خودش جلب کرد. وهابی‌ها از او درخواست کردند که یک کتابی در رد فرقه‌ای به نام شیعه که یهودیها آن را تأسیس کرده‌اند بنویسد و ما این کتاب را با تیراژ گسترده چاپ و پخش می‌کنیم او گفت: خب کتابهای آنها را به من بدهید که من نقدی روی آنها بنویسم. آنها گفته بودند که همین مطالبی که علمای ما از شیعه نقل کردند کافی است اما آن استاد کانادایی اصرار کرد که خودش کتابهای شیعه را بخواند که بالاخره قبول می کنند. بعد از حدود 6-5 ماه او اعلام جلسه می‌کند و در جلسه می‌گوید که آقایان چنین درخواستی از من داشتند و من تحقیق و بررسی کردم، آقایان اساتید و دانشجو من به این نتیجه رسیدم که تنها مذهبی که با قرآن و سنت پیامبر تطبیق می‌کند، مذهب شیعه است و من رسماً تشیع خود را اعلام می‌کنم.

اما این استاد کانادایی شیعه شده را به زندان می‌اندازند و وزیر کانادا با مشکلاتی او را آزاد می‌کند و بعد از آن به کانادا هم نرفت و الان در لندن است و من شماره ایشان را دارم و خیلی خوب است که پیگیری بشود که ایشان کجا هستند و چه می‌کنند چون انسان قیمتی است.

الان شبکه ولایت شق‌القمر نکرده و این که این همه اهل سنت، اظهار علاقه می‌کنند و وهابی‌ها را محکوم می‌کنند به خاطر این است که ما معتقدیم باید مؤدب و علمی حرف بزنیم. ما اسم خلفای اهل سنت را هم با ادب ذکر می‌کنیم.

 

* ترویج فرهنگ شیعه جز با احترام به مقدسات طرف مقابل امکان پذیر نیست

من از بدو ورودم به حوزه علمیه (سال 47-46 دروس حوزوی را از حوزه علمیه قزوین شروع کردم) در منطقه ای زندگی می کردیم که اهل سنت در آنجا ساکن بودند و من با اینکه کوچک و کم سن بودم می‌رفتم با آنها بحث می‌کردم. از همانجا من به این نتیجه رسیدم که اگر ما بخواهیم فرهنگ شیعه را برای مخالفین بیان کنیم جز از طریق احترام به طرف مقابل و احترام به مقدسات آنها امکان‌پذیر نیست.

خب اگر من بیایم توهین کنم آن وقت نباید انتظار داشته باشم که طرف مقابلم، سخن مرا بشنود و این انتظار بی‌جا است چون این فطرت است و اگر کسی بخواهد حرفش در طرف مقابلش تأثیرگذار باشد باید از توهین دوری کند و لذا قرآن می‌فرماید که با مردم با سخن خوب حرف بزنید نمی‌گوید قولوا للمسلمین یا مؤمنین. می گوید با توده مردم. این دستور قرآنی است و لذا ما سیره ائمه (ع) را در کتب شیعه می‌بینیم که نسبت به کسانی که منطق فحش و ناسزا و اهانت داشتند با آنها برخورد تند کردند. در کتاب اعتقادات شیخ صدوق نقل می‌کنند که مردی به امام صادق (ع) گفت: یکی از دوستان شما به مسجد می‌رود و در آنجا به دشمنان شما فحش می‌دهد و اسم آنها را هم می‌برد، امام صادق (ع) فرمودند: چه مرضی دارد؟ خدا لعنتش کند که ما را در معرض فحش دشمن قرار می‌دهد چون وقتی شما به مقدسات آنها توهین می‌کنید آنها هم به مقدسات شما توهین می‌کنند.

 

*حدیث جالب امام صادق(ع) درباره اهل سنت

یا در کافی جلد 2، ص 636 حدیث 4 و 5 که هر دو از نظر سندی صحیح هستند، معاویه بن وهب می‌گوید یا بن رسول‌الله برخورد ما با اهل سنت چگونه باشد، امام صادق می‌فرمایند: شما امامانی دارید که از آنها تقلید می‌کنید و به آنها اقتدا می‌کنید، امام شما من هستم والله من اگر یک سنی مریض باشد به عیادتش می‌روم، یا اگر یک شبی از دنیا برود در تشییع جنازه‌ی او حاضر می‌شوم یا اگر یک سنی امانتی به من بسپارد، امانت‌داری می‌کنم، اگر برای محکمه، کمکی بخواهد به کمک او می‌روم.

این منطقه ائمه‌ی ماست با مخالفین.من خودم فرزندانم را طوری تربیت کردم که نسبت به اهل سنت، مؤدبانه برخورد کنند. این احترام ما در ماهواره و شبکه به اهل سنت، تظاهر نیست بلکه من به این معتقدم.

همین چند روز پیش خانمی از آبادان تماس گرفت و گفت فلانی اسم خلفا را در کتابهایش با رضی‌الله آورده، من از او ناراحتم و دیگر شبکه‌ ولایت را گوش نمی‌کنم. من هم گفتم، خواهرم، ما برای شما نامه‌ ننوشتیم، اختیار داری می خواهی گوش کن یا نه. این منطق ماست. قبل از ما علامه شرف‌الدین، علامه‌ عسگری و بزرگان ما این کار را کردند. من نمی‌توانم براساس احساسات شما از عقیده‌ شخصی خودم برگردم.

 

*در اهل سنت روایات صحیح داریم که هرکس بغض حضرت علی را داشته باشد منافق است

هم اهل سنت و هم شیعه می‌گویند بر دشمنان اهل بیت لعنت. در اهل سنت روایات صحیح مبنی بر اینکه هرکس بغض حضرت علی را داشته باشد، منافق است. و این روایت صحیح مسلم است جلد اول حدیث 144 و قرآن هم می‌فرماید که منافقین درجاتشان از کفار هم در جهنم پایین‌تر است.

 

*روایت های جالبی از زرقاوی و ریگی درباره ناسزاگویی به خلفا

شما ببینید در بیانیه‌ای که از زرقاوی، رهبر وهابی‌های تکفیری عراق قبل از مرگش می‌گوید، قتل شیعه واجب است چون به صحابه ناسزا می‌گویند. حتی الان در سوریه که اینها به این شکل شیعه را می‌کشند، مجوزشان ناسزاگویی شیعه به صحابه است.

وقتی عبدالمالک ریگی را دستگیر کردند یکی از سئوالاتی که از او پرسیدند این بود که شما چقدر زمان و هزینه می‌کنید تا مغز یک سنی را شستشو دهید که برود در عزاداری شیعیان و کمربند انفجاری به خود ببندد و هم خودش را منفجر کند و هم دهها نفر را به خاک و خود بکشد؟ او گفت: کاری نمی‌کنیم؛ فیلم چند نفر از مداحان و مجلسهایی که در آن به خلفا ناسزا می‌گویند را می‌گذاریم و وقتی آن فرد سنی این ناسزاهایی که به خلفا گفته می‌شوند را می‌شنود، یک پارچه باروت می‌شود و هرچه ما بگوییم، می‌گوید چشم!

*حدیث رفع‌القلم به هیچ وجه من الوجوه سندیت ندارد

حدیث رفع‌القلم که برخی می گویند به هیچ وجه من الوجوه سندیت ندارد. من در این باره حاضرم با هرکسی بحث کنم. اصلاً این خلاف قرآن و سنت و عقل و بعثت انبیاء است.

البته این رفع القلمی که برخی این تفاسیر را از آن دارند معنی اش چیز دیگری است که الان فرصت نیست آنرا تبیین کنیم.

* سخت‌ترین شبهه‌ای که شنیدم

 

ما تا به حال شبهه‌ای نشنیدیم که سخت باشد چون شبهات وهابیت چیزی نیست که برایش جواب نداشته باشیم اما شاید گاهی شبهه‌ای مطرح شود که حضور ذهن نداشته باشم. مثلاً یک بار پرسیدند که شما معتقدید که زمانی که پیامبر در قید حیات بودند، برای رابطه با همه‌ مردم با زبانهای متفاوت، مترجم داشتند. حال که پیامبر از دنیا رفتند و شما معتقدید که ایشان صدای همه را می‌شنود یکی به ترکی، یکی چینی، فارسی و انگلیسی و غیره چگونه ممکن است؟

این شبهه‌ای بود که ما یکدفعه به آن برخورد کردیم و البته در فاصله‌ کمتر از یک ساعت پاسخ این شبهه داده شده و پاسخ این بود که مقام پیامبر ما از حضرت سلیمان بالاتر است و این را شیعه و سنی اعتقاد دارد. حال آنکه حضرت سلیمان حرف حیوانات را هم می‌شنید، بشر که جای خود دارد.

یا شبهه دیگری که می‌گویند: در حرم امامان شیعه که چندین هزار نفر با ایشان صحبت می‌کنند، چطور متوجه حرف همه می‌شوند، در پاسخ می‌گوییم، خدای عالم وقتی به کسی بخواهد قدرت بدهد، اینگونه می‌شود، همانطور که شیعه و سنی اعتقاد دارد که عزرائیل که ملک‌الموت است در لحظه‌ای جان هزاران و بلکه میلیونها نفر را می‌گیرد مثل سیل، زلزله و... حتی معتقدیم که حیوانات را هم حضرت عزرائیل قبض روح می‌کند، همان خدایی که این قدرت را به او داده به امام هم که مقامی بس بالاتر دارد نیز این قدرت را می‌دهد.

گفت‌وگو: مطهره فرجیان - پریا حسینی

انتهای پیام/


 
کتابشناسی سراب سیاست/ به مناسبت حماسه 9دی چاپ فرستادن به ایمیل
تاریخ:92/10/9---ساعت: 2:51 صبح

به مناسبت یوم الله 9دی از قلم چشمه دانش؛

کتابشناسی سراب سیاست

از سایت موسسه اشراق حکمت اسلامی منتشر شد.

کتابشناسی سراب سیاست/سید مرتضی حسینی کمال آبادی

مقدمه

کتاب سراب سیاست اثر محمد رضا امینی در موضوع واکاوی اندیشه و عملکرد سیاسی سید محمد موسوی خوئینی ها  به رشته تحریر در آمده است.

نویسنده با هدف ارزیابی عملکرد کسی که زمانی مهم ترین مسندهای کشور را در اختیار داشته است و  آشنایی دادن به نسل آینده انقلاب به جریان ها در سه بعد «پایبندی به اصول انقلاب»،«اخلاق سیاسی» و «تقوای فردی و گروهی» به نگارش این اثر،روی آورده است.

کتابشناسی سراب سیاست

کتابشناسی سراب سیاست

ساختار کتاب

این اثر در ضمن یک درآمد و شش فصل به شرح ذیل ساختار بندی شده است:

1-   فصل اول:نخستین پیوند.در این فصل از پروژه تسخیر لانه جاسوسی  از آغاز تا فرجام سخن به میان آمده است.

2-   فصل دوم:نظارت فوق استصوابی، در این فصل از افشاگری های اسناد لانه جاسوسی و نظارت بر انتخابات ریاست جمهوری توسط خوئینی ها سخن به میان آمده است.

3-   فصل سوم:انشعاب،آغازی بی پایان. در این فصل از کناره گیری خوئینی ها و همفکرانش از «جامعه روحانیت مبارز» و تشکیل «مجمع روحانیون مبارز» سخن به میان آمده است اما پیش از آنکه به اصل انشعاب پرداخته شود از دادستانی خوئینی ها از 1364سخن به میان آمده و عملکرد وی در این دوران به تصویر کشیده شده است و در این میان، پرونده انفجار دفتر نخست وزیری را دوباره گرد و غبار روبی نموده و از چرایی پنهان ماندن خورشید حقیقت در پس این پرونده پرده گرفته است.

4-   فصل چهارم:چرخش بی بنیان. در این فصل از ارتباط خوئینی ها با آیت الله منتظری سخن به میان آمده و  دیدگاه های او در مجلس بازنگری قانون اساسی و بعد از ارتحال امام در تعیین رهبر آینده و از منصب های وی مانند مشاور رهبری و ریاست «مرکز مطالعات استراتژیک ریاست جمهوری» سخن به میان آمده است.نویسنده که اثر خود را به گونه ای ویژه از تسخیر لانه جاسوسی شروع کرده بود فضای این فصل را در خور آن می بیند که در ذیل عنوان «تولد دیگر» به بیوگرافی ولادت تا رشد و نمای وی نیز اشاره کند. نویسنده هوشمندانه این بیوگرافی را به جلسات تفسیر قرآن خوئینی ها می کشاند و شیوه تفسیری وی را تفسیر های تفنگی می خواند. نویسنده در فرجام این فصل انصراف خوئینی ها از انتخابات دومین دوره مجلس خبرگان به علت برخی از رد صلاحیت ها را رویارویی با نظارت استصوابی شورای نگهبان می داند و آن را سرپل تاسیس روزنامه سلام و فصل بعد اثر خویش می گیرد.

5-   فصل پنجم:سلام به امریکا. این فصل که طولانی ترین بخش کتاب می باشد به تلاقی اندیشه خوئینی ها با اصلاح طلبان و زد و بند آنان می پردازد و در واقع نویسنده در این بخش گزارشی مبسوط از دولت اصلاحات از شکل گیری تا عملکرد آن و نقش خوئینی ها در آن ارائه داده است. نویسنده  به بیان دقیق عقبه فکری روزنامه سلام و شیوه قلمی آن در فراز و فرود خود اشاره کرده و تیتر «سعید امامی پیشنهاد اصلاح قانون مطبوعات را داده است» را مایه توقیف روزنامه برشمرده و سوگنامه اصلاح طلبان  را در دوری سلام را به رشته تحریر در آورده است.

6-   فصل ششم:تقابل.نویسنده در این فصل از خط  نقش فعّال خوئینی ها در فتنه 1388پرده برداشته و فرجام سخن خود را باز رها کرده تا به خواننده ادامه خط مشی آنان به ناکجا آباد را بنگرد.

در پایان اثر بعد از فهرست ها قسمتی به گرد آوری تصاویری که نمایان کننده جریان فکری مورد گفتگو است گرد آوری شده است.

محتوای کتاب

سراب سیاست با قلمی شیوا و روان،روز شمار زندگی سیاسی خوئینی ها را در وقایع همسو  با آن در تاریخ انقلاب پیچیده تا موقعیت وی برای خواننده  به روشنی قابل  فهم باشد وصد البته مرحله به مرحله و قدم به قدم به نقد عملکرد این شخصیت پرداخته است. از این رو اثر به بیان بسیاری از وقایع تاریخ انقلاب پرداخته و شناسه بسیاری از همراهان خوئینی ها را به رشته تاریخ در آورده است،از این رو کتاب بسیار فراتر از نامش می باشد هر چند که عملکرد خوئینی ها زیر ذره بین دارد.

جالب آنکه از طریق اعتدال خارج نشده و در بسیاری از موارد به دفاع از خوئینی ها در قبال سخنان بی پایه پرداخته است.(ر.ک ص 113، 160 ، 161،129، 171،321)

از دیگر امتیاز های این اثر مستند کردن گزارش ها می باشد و نویسنده در این مهم می گوید:پژوهش پیش روی بر پایه مطالب کاملا مستند نگاشته شده است و کوشیده ایم از مطالب بی سند و نا مطمئن استفاده نکنیم .بسیاری از اسناد به کار رفته در این نوشته،از میان منابعی برگزیده شده که از نظر فکری به خوئینی ها و جریان نزدیک به او منتسب است(امینی،1390،ص15).

در این قسمت از مقاله بر آنم که روز شمار بررسی شده از زندگی خوئینی ها را -جدا از وقایع تاریخی که در کتاب آمده - در چند شماره  بیان کنم و سعی بر گزینش است.

فصل اول:نخستین پیوند

1-   طرح دانشجویان برای تسخیر سفارت آمریکا به نزد خوئینی ها برای انتقال به امام  و موافقت وی بر اصل طرح و مخالفت با انتقال به علت علم به موافقت قطعی امام بر اساس مبانی.

2-   تسخیر سفارت و اقامه نماز جماعت دانشجویان به امامت خوئینی ها در سفارت.

3-   ترمیم و باز خوانی اسناد باقی مانده توسط دانشجویان و افشاگری صریح خوئینی ها در رادیو و تلویزیون نسبت به افراد و مقاومت در برابر فشارهای ناشی از افشاگری.

4-   تسلط دانشجویان بر لانه جاسوسی و اسیران آن و قبول استادی خوئینی ها بر خود.

فصل دوم:نظارت فوق استصوابی

5-   انتصاب وی به عنوان نماینده امام در کمسیون بازرسی بر تبلیغات در خلاء قانونی تشکیل نشدن شورای نگهبان و حل مشکل ثبت نام 120 نفر با زبان تهدیدی که وی بر آنان در جلسه وزارت کشور گشود و پرده برداری از ادبیات تندی چون آشغال و  کثیف و جانور و جانی در شخصیت وی. البته این تهاجمات متوجه بنی صدر نمی شود!!

6-   ورود وی  مجلس  در فروردین 1359و رسیدن به سمت  نیابت دوم ریاست مجلس و ادامه دادن افشاگری ها و پاس نداشتن حرمت مرجعیت در ارتباط با آقای شریعتمداری.

7-   پس از رأی مجلس به عدم کفایت بنی صدر او بر اساس اسناد دست به افشاگری علیه بنی صدر می زند و این سوال را برای همیشه باقی می گذارد که چرا او در نظارت فوق استصوابی با نامزدی بنی صدر مخالفت نکرد؟!

8-   انتصاب وی در 14/5/1361به سمت سر پرستی حجاج ایرانی و برپایی تظاهرات برائت از مشرکین برای اولین بار به همت او که منجر به دستگیری 70تن از حجاج ایرانی از جمله خود او و سید محمد خاتمی(رئیس کمیسیون خارجه مجلس) و آیت الله جنتی (عضو فقهای شورای نگهبان) و اخراج از عربستان شد. و ی این سمت را تا سال 1364 ادامه داد.

فصل سوم:انشعاب،آغازی بی پایان

9-   تاییدیه اجتهاد وی از سوی آیت الله منتظری برای امام ره وانتصاب وی به عنوان دادستان کل کشور.

10- قیام دادستان بر علیه ثروتمندان و چنان در این مسئله افراط می کند که می گوید :اگر چه مالکیتشان مشروع و صد بار حلال  باشد باید به حکم و لایت گرفته شود؛چرا که ناکنون کجا بوده و در آمریکا و اروپا چه غلطی می کرد؟و.... افراط تا بدانجا که زمین های آیت الله پسندیده را هم توقیف کرد که با پادرمیانی حل شد(ص118)

11- عملکرد ضعیف وی علت  بیمورد مختومه اعلام شدن پرونده انفجار دفتر نخست وزیری شد تا حقیقت برای همیشه پنهان بماند(ص119به بعد)

12- انتصاب برای عضویت در مجمع تشخیص مصلحت نظام بهمن 1366

13-  جدایی از جامعه روحانیت مبارز و تشکیل «مجمع روحانیون مبارز»با همکاری خاتمی و کروبی

فصل چهارم:چرخش بی بنیانمحمدرضا امینی

14- جنگ دیگر تمام شده بود؛جنگی که وی توفیق چندانی در همراهی با آن نیافت.او در جایی دیگر می جنگید.زمانی که امام همه چیز را با ملاک اولویت جنگ می سنجید(ص145)

15- وی در سال 1368 در ماجرای آیت الله منتظری در بد مخمصه ای افتاد چرا که  خوئینی ها  به دلیل تایید اجتهاد از سوی منتظری و...مجذوب او بود(ص149).

16- اعتقادهای خوئینی ها در بازنگری قانون اساسی الف)شرط مرجعیت برای رهبری آینده هیچ منطقی نیست(151) ب)با وجود آنکه همه اعضا به مطلقه بودن ولایت فقیه قائل اند؛دیگربه این تصریح نیازی نیست و در ذکر این مهم بعد منفی تلقی های بد ناظران بیرونی را مطرح می سازد که با نقد جدی نویسنده رو به رو میشود (ص154).

17-  وی در خبرگان به رهبری آیت الله خامنه ای رأی نداد.(159)

18- سال 1368 سال کم مشغلگی وی و کناره گیری از منصب خود و ردّ پیشنهاد تاسیس روزنامه  است(ص162)

19- 12/7/1368 از سوی آیت الله خامنه ای به عنوان عضوی از اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام و چندی بعد به عنوان مشور عالی سیاسی منصوب شد.

20- انتصاب به  ریاست مرکز مطالعات استراتژیک ریاست جمهوری از سوی هاشمی رفسنجانی

21-   از اینجا به بعد نویسنده  به زندگی قبل از دهه شصت می پردازد ودر آن ارائه تفسیر های تفنگی در سال های 1350 به بعد از قرآن کریم تا آنجا که او معتقد است تک تک آیات قرآن به مبارزه فرا می خواند،استقبال دو تا سه هزار نفری از این جلسات می شده مثلا در داستان یوسف گرگ را به معنای ضد انقلاب گرفته که یعقوب برای به دام انداختن ضد انقلاب یوسف را به سوی آنها فرستاده است(ص182) یا گاو بنی اسرائیل را نظام سرمایه داری می خوانده(ص 184) غیر از این تطبیقات ناروا غلط های فاحشی نیز دیده می شود مانند: عدم اعتقاد به معجزه شکافتن دریا و این عبور را کار خود مردم دانستن با چه وسیله ای نمی داند قایق،شنا کردن،و...(ص190)

22- این نوع تفسیر مورد انتقاد استاد شهید مطهری در مقدمه علل گرایش به مادی گری واقع شده است.(همان)

23-   اکبر گودرزی رهبر گروه فرقان در سال 1356 در مناطق مختلف تهران کلاس های تفسیر بر پا می کرد .او گروه فرقان را نیز در درون همین جلسات تاسیس و رهبری کرد(ص181).

24-   خوئینی ها در سال 1355 به جرم پخش اعلامیه حضرت امام و ارتباط با سازمان مجاهدین خلق دستگیر و  روانه زندان شد(189)

25-   نویسنده در فرجام این فصل انصراف خوئینی ها از انتخابات  پس از تایید صلاحیت شدن،دومین دوره مجلس خبرگان به علت برخی از رد صلاحیت ها را رویارویی با نظارت استصوابی شورای نگهبان می داند.

فصل پنجم:سلام به امریکا

26- تاسیس روزنامه سلام ،برای سلامی به آمریکا نه یورش بر آن (ص 200) در این روزنامه تئوری های ترجمه شده شاگردانش در مرکز مطالعات باز تاب داده می شد. در آن از تمسخر بزرگان نیز دریغ نمی شد(201)در آن اندیشه های  دگر اندیش های نوبنیادی مثل سروش و شبستری در مقابله با فقه باز تاب داده می شد(همان) این روزنامه بعد ها حمله به مظاهر اسلامی چون حجاب را هم در کارنامه خود آورد(ص243)زبان تهدید و طلبکارانه شگرد همیشگی سلام بود(ص211)

27-انصراف خوئینی ها در انتخابات پس از تایید صلاحیتش برای دومین بار در اعتراض به نظارت قانون شورای نگهبان(ص209).

28-  وی که بعد از کارهای لانه جاسوسی با نظریه تحزب مخالف سر سخت بود در سلام تحزب را یکی از ارکان «مردم سالاری» و «جامعه مدنی» می داند(ص213)

29- ادبیات ناصحیح سلام آن را به کودکی مانند کرده بود که هنوز الفبای سخن گفتن درست را نیاموخته بود،و سنگ بزرگ برای زدن برداشته بود(ص201) همین امر موجب شد  که شکایت های اشخاص حقیقی و حقوقی به سوی وی سرازیر شود،پرخاش گویی ها و درشت گویی های سلام موجب شد که رفت و آمد وی به دادگاه ویژه روحانیت روز افزون شود.

30- وی جلسات مستمر خود را با رهبری به عنوان مشاور سیاسی،کم رنگ  می کند.

31-وی از ریاست مرکز مطالعات استراتژیک ریاست جمهوری نیز استعفاء می دهد تا آزادی عمل بیشتری برای به نقد کشیدن ارکان  به دست آورد.

32- در آخرین روزهای 1357،رهبر انقلاب سومین بار خوئینی ها به عنوان یکی از اشخاص حقیقی به عضویت در مجمع تشخیص مصلحت نظام ،در مقام «هیئت مستشاری عالی رهبری در نظام جمهوری اسلامی»به مدت پنج سال برگزید اما قدر نعمت ندانست و آخرین پست رسمی خود را در نظام به پایان رساند(ص255).

33-  روزنامه پیشنهادهای گزاف می داد از آن جمله  پیشنهاد برگرداندن «فرماندهی کل قوا» از رهبری به ریاست جمهوری(ص261) و حرف های گزاف از آن جمله مطالب توهین آمیزی در پاسخ به نظرهای رهبری در ستون الو سلام(262).

34-سلام از مجله ایران نامه  به عنوان یکی از «نشریات معتبر» یاد می کرد.(ص 264)

35- تنزل دادن دادن مقام ولایت فقیه و گشودن راه های نقدهای وارد و غیر وارد(ص266).

36-افشای سندی به سرقت رفته از وزارت اطلاعاتبا تیتر «سعید امامی پیشنهاد اصلاح قانون مطبوعات را داده است» جام شوکرانی بود که با دست خود نوشیدن و روزنامه به مدت پنج سال توقیف شد.(ص287)

فصل ششم:تقابل

37-وی از محدود بودن اختیارت ولی فقیه سخن می گفت(ص318)

38-وی در ماجرای ترور حجاریان فتوای مقابله اینچنینی صادر کرد:طرف داران خشونت شناخته شده  هستند و باید نابود شوند(ص319).

39-   مصاحبه با اسکات مک لود،مدیر دفتر خاور میانه ای مجله امریکایی تایم با  سمت «پیش کسوت اصلاحات».

40- تمسخر سخنان رهبری  در تقسیم اصلاح طلبان(ص327)

41-تایید اقدام ضد امنیتی نمایندگان تندرو اصلاح طلب در تحصن مجلس به علت واخواهی رد صلاحیت شدگان مجلس هفتم در سال 1382 نویسنده که در تمام کتاب عنان قلم را رام خود داشته در این قسمت کمی تند می شود و چنین می نویسد:خوئینی ها که نامش به عنوان احیاگر نظارت های قرون وسطایی در تاریخ ایران ثبت شده است،در حالی شورای نگهبان را متهم می کند که خود بهتر هر کس دیگری می داند شورای نگهبان دقیقا بر اساس ضوابط و مقررات خاصی که قانون مشخص کرده می تواند اعمال نظر کند نه بیشتر،بنابراین سخنان وی نمی تواند بر از سر شبه علمی باشد(ص343و344)

42- انتصاب وی با رأی قاطع اعضا به عنوان دبیر سیاسی مجمع روحانیون مبارز

43-  نویسنده،ضمن تذکر به اینکه برخی مواضع خطابی وی،ارزش نقد نویس ندارد به برخی از آنها من جمله در مورد مجلس خبرگان و استبداد پرور بودن فرهنگ عمومی مردم ایران و آزادی بیان و...پاسخ گویی می کند.

44-  در پایان از منصب مدیریت پشت پرده وی بر جریان اصلاحات در فرآیند فتنه 1388 پرده برداری نموده است و صدای پایی که از تسخیر لانه جاسوسی شروع شده بود را به بیخ گوش خواننده می کشاند.

و در پایان پرونده در حال جریان خوئینی ها را گشوده رها می کند تا گذران زندگی ادامه این خط مشی را روشن سازد.

وضعیت کتاب

سراب سیاست در جلدی شومیز در 424صفحه  از سوی  نشر اشراق حکمت منتشر شده است.کتابی است که از نظر تایپی می توان ادعای بی غلطی او را نمود.نویسنده در پاورقی ها به بیان اسناد مطالب و توضیحات طولانی و کوتاه پرداخته است.اثر دارای دو فهرست است یک:فهرست عناوین در آغاز و دو:فهرست منابع در فرجام.

 


 
طلاب یتیم و جهاد مادران چاپ فرستادن به ایمیل
تاریخ:92/10/8---ساعت: 12:41 صبح

 در این ایام ماه مبارک گذشته بود که در محضر تنی چند از طلاب حوزه علمیه تهران بودم

در مشاوره ها و گفتگوهای متعددی که با آن دوستانی داشتم، بسیاری‌از آن‌ها را یتیمی یافتم؛یتیمانی که فرزند بزرگ خانواده هستند.

یکی از آن‌ها می‌گفت: 7 ماه است که پدرم به رحمت خدا رفته و مادرم با مسافر کشی منزل را اداره می‌کند.

گفتم :مسافر کشید با عنوان تاکسی بانوان دیگه؟

بغض فرو خورد و گفت:خیر بسان مردان مسافر کش ....

مادران این طلاب مرا یاد مادران شهیدان انداخت براستی که مجاهدتی بزرگ کردند و راضی شدند فرزندان بزرگ شد طرح تحصیلات  درازمدت  حوزوی وارد شوند و تحمل سختی چند روزه دنیا را برخورد روا داشتند ،براستی که خداوند نعمت تفقه در دین در دور آخر زمان را نصیب جوانانی ناب دست پرورده مادرانی ناب نموده است طوبی لهم و حسن مآب.


 
.:: طلبه و مدیریت تعطیلات تابستانی ::. چاپ فرستادن به ایمیل
تاریخ:92/10/1---ساعت: 5:46 عصر

در شماره یکم نشریه کلمه طیبه از قلم این حقیر به چاپ رسید

طلبه و مدیریت تعطیلات تابستانی

.:: طلبه و مدیریت تعطیلات تابستانی ::.
« حجت الاسلام سید مرتضی حسینی کمال آبادی-استاد سطح یک حوزه »
اشاره
سید مرتضی حسینی کمال آبادی،استاد مقدمات و سطح حوزه می باشد. وی در کنار تحصیلات حوزوی به تحصیل فلسفه و عرفان نیز روی آورد و هم اکنون مدیریت گروه فلسفه و عرفان اسلامی موسسه اشراق حکمت را بر عهده دارد.از آثار قلمی وی می توان از کتاب تشنه دانش(مدیریت تحصیل در عالم طلبگی) و مرجع شناسی دانش لغت و بیش از بیست عنوان مقاله نام برد.از دیگر سمت های وی می توان از کتابشناسی بخش عرفان مرکز کامپیوتری نور نیز یاد کرد.


مقدمه
حقیقت آن است که تعطیلی به معنی واقعی کلمه، در حق دانش پژوهی که خود را وقف خدمت به اسلام نموده، صادق نمی آید. بسیاری و سنگینی رسالت های بر دوش فرصتی برای هدر دهی زمان باقی نگذاشته است، البته هر کس که بخوابد، بداند که چشم های امیدی که بدو دوخته شده را هیچ گاه خواب در نمی گیرد.
از این رو، تعطیلی به معنای تغییر برنامه تحصیلی است. نه از دانش و پویایی کناره گرفتن و این مهم در سیره عالمان فرزانه چشم گیر است، تا آنجا که کهن سالی نیز نتوانست بر آنان مفاهیمی چون تعطیلی و بازنشستگی را تحمیل کند.
مرا تا جان بود در تن بکوشم / مگر یک قطره از جامش بنوشم
اما سخن در شیوه مدیریت این تغییر برنامه است، اگر در آغاز تابستان نظری بر عملکرد دوستان افکنده باشی، تفاوت تدبیر در این تغییر برنامه را می بینی، برخی به سرعت به دنبال پیمودن درس های سال آینده می روند و عملا برای آنان تغییر برنامه ای رخ نمی دهد بلکه همان خردادماه کتاب های درسی را عوض می کنند و در کلاس های ارتقایی شرکت می کنند بلکه تا سریع تر این مسیر را به پایان برند!!
برخی به دنبال درس گرفتن کتا ب های درسی نظام قدیم حوزه چون جامع المقدمات و مطول و معالم و قوانین و...هستند.
برخی همین برنامه ها را با هجرت به شهرهایی مثل مشهد و قم می خواهند پیگیری کنند و برخی و برخی .....
اما به نظر می رسد که هیچ یک از این گونه تدبیرها برآیندی مطلوب در پی نداشته باشد.چرا که تابستان برای خود برنامه های ضروری دارد و دلیلی بر رها کردن آنها و پرداختن به امور دیگر نیست.
این برنامه ها در چندعنوان بیان می شود:

1-خانواده
یکی از مهم ترین برنامه های تابستانه، در خدمت پدر و مادر بودن است. دانش پژوه که در طول هفته های سال تحصیلی گاه حتی دو روز آخر هفته را وقت نداشت که در محضر پدر و مادر باشد، نباید این فرصت فراهم آمده را از آنان دریغ کند و سایه فراق را بر قلب آنان مستدام بدارد و این قاعده کلی، حق است که همیشه محبت پدر و مادر به فرزند بیش از محبت فرزند به آنان است.
الهی محبت والد به ولد بیش از محبت ولد به والد است که آن اثر است نه این با اینکه إعداد است و علیت و معلولیت نیست پس محبت تو بما که علت مطلق مایی تا چه اندازه است، یحبّهم کجا و یحبّونهم کجا؟!(حسن زاده آملی، ص 17).
برخی از طلاب به بهانه درس خواندن، خود را از مجرای زندگی خانواده خارج کرده و از تاثیر گذاری مثبت زیّ ویژه طلبگی بر خانواده غفلت وزری ده و همواره کنج عزلت حجره را بر جلوت خاندان ترجیح می دهند.
این گروه در این اندیشه اند که اگر یک روحانی تحصیل کرده از آب درآیند، اکسیر همه مشکلات فرهنگی خانواده و غیر خانواده اند و این در حالی است که انحراف از تربیت دینی همیشه در اثر شبهه علمی نیست و شهوت عملی بدون شبهه علمی تاثیرهای منفی شدید دارد.
بدانیم که صرف حضور طلبه در خاندان باعث ارتباط و استفاده آنان از این نهاد می شود. از این رو برنامه های هجرت در تابستان و در گیر ارتقایی خواندن شدن و... باعث هرچه کم رنگ تر شدن حضور در خانواده می شود. این مهم در حالی است که پیامبر اکرم (ض) از ابتدا، امر به توجه به خاندان خویش شد که «وأنذر عشیرتک الأقربین»(شعرا/214).

2-ترویح قلب
حضرت وصی(ص) می فرمایند:
إنّ هذه القلوب تمل کما تمل الأبدان، فابتغوا لها طرائف الحکم؛ همانا این دل ها همانند بدن ها افسرده می شوند، پس برای شادابی دل ها سخنان زیبای حکمت آمیز را بجویید (مجلسی، 1404 ق: 70/61).
گاه شود که طالب علم خستگی در قلب خود احساس می کند، سنگینی که توان او را از پرداختن به مسائل علمی می گیرد اگر به فکر آسایش و ترویح قلب نباشد و بدین کلال و ملال توجه ننماید ترس آن است که بیماری های سخت روی آورد و انسان از ادامه مسیر بماند.
خستگی طبیعی فکر و دل از تلاش های بی وقفه 9 ماه کار مداوم در سال تحصیلی، به برنامه ای نیاز دارد که با مدیریت صحیح روح، هم پیشرفت علمی ادامه داشته باشد و هم فکر و قلب، آسایشی گیرد و نشاط شروع سال تحصیلی جدید فراهم آید. اگر هماهنگی برطرف کردن خستگی سال گذشته و دریافت نشاط سال جدید بر هم بخورد، دانش پژو ه با آفت پیشرفت در سال آینده مواجه می شود.
یکی از بزرگان در خاطرات خود با اساتیدش چنین می گوید: زمانی رسید که تابستان هم به درس مشغول بودیم. روزی برای استراحت به حجره رفتم و خوابیدم و بعد از خواب دیدم که حجره از این روی به آن رو شده و حسابی به هم ریخته شده است!، گفتم چه کسی حجره را این چنین کرد؟! چرا من از خواب بیدار نشدم؟!
ماجرا را با حضرت استاد، در میان گذاشتم و ایشان به من فرمود: کسی که حجره را به هم ریخت، غیر از خودت نبود، مبادا به سرنوشت ابن أعلم مبتلا شوی، بعد از آن درس تعطیل کردیم و من به یکی از ییلاقات رفتم و جز قرآن و مفاتیح کتاب دیگری همراه نبردم.
ابن أعلم، ریاضی دان، منجم معروف، معاصر عضد الدوله دیلمی... از کثرت کار و کوشش در تحصیل و تصنیف علوم و فنون، خستگی و ملال دماغی بدو روی آورد؛ به گونه ای که وقتی او را دیدند با آن همه عشق و علاقه اش به کتاب، کتاب را یک جا جمع کرده می خواهد آتش بزند، لذا استاد از روی مطایبه فرمود: کاری نکنی که به سرنوشت ابن أعلم دچار شوی.
از این رو برنامه ریزی تابستانی باید پیشرفتی همراه با نشاط برای ما به همراه داشته باشد.

3- تثبیت داشته ها
یکی از ویژگی های دانش آن است که به آسانی رام کسی نمی شود و گذشتگان چه نیکو گفته اند که العلم وحشی العلم وحشی اذا ترکه یمشی.
ویژه آنکه اگر دانشی باشد مثل ادبیات عرب که در تمام گستره تحصیلات و پژوهش های حوزوی بلکه تا پایان زندگی مورد نیاز است. از این رو راسخ نمودن یافته های سال تحصیلی یکی از برنامه های اصلی فرصت تابستانی است.
طلاب ارجمند بدانند که فهم مطالب اولین قدم است و به مانند کاشتن گلی در باغچه است و یا به تشبیه ظریف تر، گذاشتن شاخه ای در آب است، از این رو باید به د نبال ریشه دوانی و راسخ نمودن مطالب باشیم و گر نه تکیه بر حافظه کوتاه مدت برای دانشی که در دراز مدت بدان نیاز داریم، جز خسران در پی ندارد.
از این رو، تابستان، زمان تکرار و تثبیت یافته های نوین در قالب های گوناگون تمرین است.
نه هر که طَرْف کُلَه کج نهاد و تند نشست
کلاه داری و آئین سروری داند
هزار نکته باریک تر ز مو اینجاست
نه هر که سر بتراشد قلندری داند

4- مطالعه آزاد
ضرورت مطالعه کردن بر هیچ انسانی پوشیده نیست اما همت گماردن بر آن مهم، در میدان عمل، کاری است که به فرهنگ سازی جدی نیازمند است.
هنگامی که به بررسی محصلین کشور می پردازیم می بینیم که گستره مطالعاتی آنان محدود است به رشته ای که با آن مواجه هستند و در عرصه هایی که مطالعه ضرورت دارد؛ مطالعه نمی کنند ناگزیر اشخاصی محدود به بار می آیند.
با مطالعه به عنوان امر مطلوبی که شد شد نشد نشد بر خورد می کنند و خودشان را از این کیمیای بشریت محروم می کنند.
اگر عادت کردیم به کلاس رفتن و مطالعه همان درس و بعد مباحثه همان درس و به همین اکتفا کردیم خود را در مثلثی گرفتار آوردیم که ثمره آن رشدی محدود حتی در همان رشته که برای آن وقت صرف کرده ایم می باشد، چرا که مطالعات آثاری که کتاب درسی نیستند و یا جدید نگاشته شده اند، انسان را در مسیر جریان آن علم قرار می دهد.
نگارنده در طول عمر تحصیلی خویش طلاب گرفتار آمده در این مثلث را رصد کرده و به تجربه دیده است که در آن رشته اگر به مقام استادی آن رشته هم برسند بسیار محدودند و اطلاعاتشان از کتب درسی فراتر نمی رود.
به علاوه آنکه با توجه به تعدد رشته های حوزوی، سیستم تحصیلی را یارای آن نیست که به وقت گذاشتن مستقل برای همه رشته ها بپردازد از این روی شاهدیم که بسیاری از رشته های مهم مثل تفسیر قرآن و تاریخ اسلام را به مطالعه خود دانش پژوه واگذار کرده است. در این شرایط است که مطالعه فرا درسی یکی از شئون مهم کاری یک طلبه می شود و به جرأت می توان گفت که اگر بدین مهم اهتمام نورزد هیچ گاه به سر منزل مقصود نخواهد رسید.
تابستان زمان مطالعات آزاد فرا وان است.

5- پژوهش
مسائل و موضوعات تحقیقاتی، در ضمن درس های روزانه، رصد می شوند. دانش پژوه، در تفکرات خویش به افق های جدید می رسد، اما با مشغله کاری روزانه، فرصتِ پیگیری و انجام تحقیقات مهیا نمی باشد.در چنین وضعیتی چه باید کرد؟ آیا درس را رها کنیم و به مسئله تحقیقاتی روی بیاوریم؟ این کار که موجب می شود از بسیاری از مطالب درسی جدید باز بمانیم! آیا به این گونه فکر مشغولی ها بی محلی کنیم؟ این کار که موجبات خود سانسوری و کشتن روحیه تحقیق در دانش پژوه می شود. به راستی برای حل این تعارض چه باید کرد؟
در جواب چنین پیشنهاد می شود که به ایجاد یک سازه تحقیقاتی دست بزنید.بدین معنی که به تناسب رشته های علمی که به آنها مشغول هستید، پوشه اسناد افتتاح کنید و به تناسب مسائل نو پیدا به افتتاح پوشه اقدام کنید.با افتتاح پوشه ها، مسائل، دغدغه دانش پژوه شود و هر جا که به مطلبی پیرامون آن مسئله برخورد کند آن را فیش کرده و به داخل آن پوشه می اندازد تا در یک بازه زمانی کم کم بارور می شوند و در قالب مقاله و کتاب عرضه می شوند.

     در واقع تعطیلات تابستانی از برکات مهمی است که کوره تحقیق داغ می شود و دانش پژوه،بر مسائل تحقیقاتی خود متمرکز می شود.

 

به هر حال این نگاشته نیز یک نظریه در کنار سایر نظریه‌ها است که دوست دار کمک رسانی به  طلاب گرامی  است.

و شما خواننده گرامی هم به مفاد آیه قرآن عمل می‌کنی که فرمود:

  )الَّذینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولئِکَ الَّذینَ هَداهُمُ اللَّهُ وَ أُولئِکَ هُمْ أُولُوا الْأَلْبابِ  ( ؛

به سخن گوش فرامى‏دهند و بهترین آن را پیروى مى‏کنند؛ اینانند که خدایشان راه نموده و اینانند همان خردمندان‏.[1]

وعده و بشارت الهی به هدایت حضرت حق که  پس از سخن از مشورت در  آن کریمه آمده،میوه شیرین مشورت است که ظهور و بروز می‌کند.

        و السلام علی من اتبع الهدی   

سید مرتضی حسینی کمال آبادی

6/4/1391مصادف 18شعبان المعظم 1434

تهران-حوزه علمیه حضرت بقیة الله الأعظم عج الله تعالی فرجه

 



[1] .(39) زمر :  18.

 

 



 
Haddade Adel
Haddade Adel