پيام
+
زمين ز بتکده ها پُر شده است ابراهيم
دوباره دور تفاخر شده است ابراهيم
گرفته هرز تجمل حصار حوصله را
که نان سادگي آجر شده است ابراهيم
دميده بر ريه ي شهر دود تلخ ريا
و روزگار تظاهر شده است ابراهيم
مذاق اهل محبت در اين زمانه ي بد
اسير طعم تکاثرشده است ابراهيم
چه زود گم شده در کوچه هاي عادت، عشق!
زمين دچار تنفر شده است ابراهيم
ببين تو عزّت لات و منات و عزّي را
تبر ز دست تو دلخور شده است ابراهيم

@شميم ياس @
94/4/21
چشمه دانش
تبر به دوش چرا از سفر نمي آيي
زمين ز بتکده ها پُر شده است ابراهيم!
تيلون
آفرين ! چه شعري ! حظ بردم !
چشمه دانش
شاعرش يک خانمي است نامش را فراموش کردم..پيش رهبري خواند سالياني پيش
چشمه دانش
خدا ذوقش را مستدام بدارد