مقام مادر انسان کامل خدیجه کبری سلام الله علیها - چشمه دانش
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

برای نمایش / عدم نمایش پیام های ارسالی در پارسی یار اینجاکلیک کنید

  • + در پی در خواست کاربر گرامی گشت ارشاد که فرموده بودند: حاجی میشه واسه رخ ماهم یک شعر بگی ؟؟ گشت ارشادی و از روی گلت دل ها مات....شه شطرنج به آستان رخت بارها مات
  • + رخت خود را جمع ز پارسی یار کرده بودم بساط خود را پهن در تلگرام کرده بودم مهندس آمد و گفتا که نسناس فراموشکار روزهای آس و پاس بیا در دست خود گیر این یک رباط است پیام از دور بفرست نوعی انعکاس است منم توبه ز کار خویش کردم بساطم را به پارسی پهن کردم خداوند به حق هشت و چارت زما بگذر شتر دیدی ندیدی چشمه دانش تقدیم به مهندس فخری زید عزه
  • + آیت الله ابوالقاسم علیدوست: امام خمینی قدس سره شعار اصلی خود را بر رفتن شاه متمرکز کردند. امام رأس هرم قدرت پهلوی را نشانه گرفته بود و به خوبی بر این امر واقف بودند که با رفتن شاه، رژیم پهلوی نیز خواهد رفت. امام خمینی قدس سره برای پشتوانه نظریه «شاه باید برود » به شعارهای مردم استناد می کردند و می فرمودند:الآن تمام مردم ایران از بزرگ و کوچک شعارشان بر رفتن شاه است.
  • + آیت الله سید علی حسینی آملی: تمام مشکلات جامعه بشری به خاطر این است که از خواسته فطرت خود دور مانده‌اند. ما اگر به وجدان خودمان برگردیم بیدار می‌شویم.
  • + رمز إحرام رمز احرام این است که که کاری را که دیگران به مجرد وفات با تو می کنند تو با خود بنما! لباس ها را در آور، غسل کن، کفن بپوش، تسلیم ربّ شو، حزین باش و آماده فاصله گرفتن از عادات ترک مأنوس ها ، خائف و امیدوار باش.
  • + آیت الله علیدوست: دنیای امروز در شرایطی است که چه مسلمان و چه غیر مسلمان بیش از هر زمان دیگر احتیاج به رفتار فاطمی دارد و هرچه که زمان پشت سرگذاشته می‌شود این احتیاج بیشتر می‌شود که ما به الگویی همچون حضرت زهرا(س) نیازمندیم.
  • + .
  • + چندی است چو عبد یاغی گشتم با جرم و جنایت باغی گشتم با لطف خدا و ابواب نجاب از بی راه ها بازیافتی گشتم **************** سرهم بندی از چشمه دانش
  • + بنده عمریست که به تشییع بدن مشغولم بر لبم حوقله و به ذکر حق مشغولم بعد مرگم چه هراس ز آمبولانس و تشییع بنده عمریست که به تشییع بدن مشغولم سروده جشمه دانش اسفند 1394 ************* حوقله در زبان عربی مخفف لا حول و لا قوة الا بالله است.

طراحی این قالب توسط امیرحسین قدرتی انجام شده است


     
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   

              آماربازدید:

              امروز: 398

              دیروز: 127

              کل: 456659

Haddade Adel
Haddade Adel
مقام مادر انسان کامل خدیجه کبری سلام الله علیها چاپ فرستادن به ایمیل
تاریخ:91/6/14---ساعت: 5:31 عصر

          مقام مادر انسان کامل
خدیجه کبری سلام الله علیها


سید مرتضی حسینی کمال آبادی
رمضان 1431اراک





بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین
سخن گفتن از مجاری فیض الهی  که خود از جمله فیوضات الهی اندشکرانه نعم الهی است وشکرمنعم وظیفه بندگی است.
در میان مجاری فیض الهی ،سخن از مجرای تنزل انسان کامل سخن از مجرای اعظم فیض اله است چرا که انسان کامل تجلی اعظم خداست.
خصوصا مقام رفیع کریمه با اخلاص، واقف به مقام والای ولایت و اهل آن، محبوب قلب حضرت ختمی مرتبت مادر انسان کامل حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها که سنبل انسانیت اند.
در این مقاله سعی برآن است که گوشه از دریای کمالات همسر خاتم الأنبیاء صلی الله علیه و آله  و مادر فاطمه زهراسلام الله علیها به رشته تحریر در آید.
به امید اینکه رضایت قلبی خاتم الأنبیاء صلی الله علیه و آله از این فقیر درمانده موجب سعادت او شود وگرنه تکیه بر اعمال مشوب به انانیت و هزار درد دیگر در نفوس مستکفی،را نشاید.
حضرت خدیجه سلام الله علیها  و خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله
1-هنگامی که مردم خاتم الانبیاءصلوات الله علیه و آله را تکذیب کردند او تصدیق کرد.
 شرح:به اتفاق همه مسلمانان اولین زن مسلمان حضرت خدیجه سلام الله علیها می باشد.
در نهج البلاغه از حضرت امیرالمؤ منین علیه السّلام منقول است که حق تعالى مقرون گـردانید با حضرت رسول صلى اللّه علیه و آله و سلّم بزرگتر ملکى از ملائکه خود را که در شب و روز آن حضرت را بر مکارم آداب و محاسن اخلاق وامى داشت و من پیوسته با آن حضرت بودم مانند طفلى که از پـى مادر خود برود، و هر روز براى من عَلَمى بلند مى کرد از اخلاق خود، و امر مى کرد مرا که پیروى او نمایم و هر سال مدّتى در کوه حِراء مجاورت مى نمود که من او را مى دیدم و دیگرى او را نمى دید و چون مبعوث شد به غیر از من و خدیجه در ابتداى حال کسى به او ایمان نیاورد و مى دیدیم نور وحى و رسالت را و مى بوئیدم شمیم نبوّت را.

2-در ترویج دین خدا پشتیبان خاتم الانبیاءبود
حق متعال در قرآن کریم می فرماید :از نشانه های او اینکه همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید ودر میانتان مودت و رحمت قرار داد ،در این نشانه هایی  است برای گروهی که  تفکر  می کنند.   
بر اساس آیه فوق الذکر سکون و آرامش برای هر زن و مرد موهبتی الهی است که زن و مرد را درپویایی حرکت به سوی کمال یاری می دهد و این مودت و سکونی که بین خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله و حضرت خدیجه سلام الله علیها بود موجب  پشتیبانی حضرت بود به علاوه اینکه حضرت خدیجه سلام الله علیها علاوه بر اینکه یاری موافق حضرت بود با اموالش هم به یاری حضرت ختمی مرتبت شتافت که شرح آن می آید.
 اما تاریخ دو قرین دیگر برای انسان کامل سراغ دارد که عکس مسیر خدیجه کبری سلام الله علیها را پیمودند یعنی اگر خدیجه کبری ایفاء وظایف همسری کرد  اولا و فرا همسری هم فعالیتهایی در راستای دین خدا انجام داده آنها در سر حد قرین  هم نبودند و بر ضد دین خدا فعالیت نمودند به مطالب ذیل توجه کنیم و سپاسگذار مادر فاطمه زهرا سلام الله علیهما باشم .
1) خون به دلی امام حسن مجتبی علیه السلام از جعده دختر اشعث بن قیس علیهما اللعنة
پس یک دل و یک جهت تصمیم عزم قتل آن حضرت نمود و زهرى از پادشاه روم طلبید با صد هزار درهم براى جعده دختر اشعث بن قیس فرستاد و ضامن شد اگر جعده آن حضرت را مسموم نموده و به زهر شهید کند او را در حباله یزید درآورد، لاجرم جعده به طمع مال و آن وعده کاذبه ، امام حسن علیه السّلام را به شربتى مسموم ساخت و آن حضرت چهل روز به حالت مرض ‍ مى زیست و پیوسته زهر در وجود مبارکش اثر مى کرد تا در ماه صفر سال پنجاهم هجرى از دنیا رحلت فرمود و سنّ شریفش به چهل و هشت سال رسیده بود.
ب)خون به دلی امام جواداز ام الفضل دختر مامون
چـون حضرت جواد علیه السلام وارد بغداد شد و معتصم انحراف ام الفضل را از آن حضرت دانست او را طلبید و به قتل آن حضرت راضى کرده زهرى براى او فرستاد که در طعام آن جناب داخل کند ام الفضل انگور رازقى را زهرآلود کرده به نزد آن امام مظلوم آورد و چون حضرت از آن تناول نمود اثر زهر در بدن مبارکش ظاهر شد.

3-با ثروتش خاتم الانبیاء را یاری داد
الف )مقدار ثروت
خدیجه سلام الله علیها از صنادید و توانـگـران بود چـندانکه نقل شده که کارداران او هشتاد هزار شتر از بهر بازرگانى مى داشتند و روز تا روز مال او افزون مى شد و نام او بلند مى گشت و بر بام خانه او قبّه اى از حریر سبز با طنابهاى ابریشم راست کرده بودند با تمثالى چـند.
ب)ثروت در طبق اخلاص
حضرت خدیجه سلام الله علیها پس از ازدواج با خاتم الانبیاء همه اموالش را قبل و بعد از اسلام در اختیار پیامبر گذاشت تا آنکه  حضرت هرگونه که می خواست  آن اموال را در راه خدا به مصرف برساند به گونه ای که پیامبر که فقیر بود بی نیاز شد ئ در روایات اهل بیت در ذیل آیه 8سوره مبارکه ضحی  آمده است مراد از بی نیاز ساختن خداوند بخشش خدیجه سلام الله علیها بود .فوجدک عائلا فاغنی خداوند تو را فقیر یافت و بی نیازت نمود .
4-به فرموده خاتم الانبیاء: از خدیجه سلام الله علیها خداوند فرزندانی روزی من کرد و از زنان دیگر نسبت به فرزند محرومم ساخت.
الف –فرزندان حضرت خدیجه سلام الله علیها
در (قُرْب الا سْناد) از حضرت صادق علیه السّلام روایت شده است که از براى رسول خدا صلى اللّه علیه و آله و سلم از خدیجه متولد شدند: طاهر و قاسم و فاطمه و ام کلثوم و رقیّه و زینب .
شیخ طبرسى و ابن شهر آشوب روایت کرده اند که اولاد امجاد آن مفخر عِباد از غیر خدیجه به هم نرسید مگر ابراهیم که از ماریه به وجود آمدو تحت هذا سرّ.
ب-مادر انسان کامل
 باید توجه داشت که همانطور که نطفه انسان کامل که میوه شجره وجود است، در صلب هر مردی یافت نمی شود همچنین  هر رحمی و هر مادری را لایق مادر انسان کامل شدن نیست  فرزند همانطور که سرّ پدرش است سرّ مادرش نیز می باشد و مادر در این مجری نیز تاثیر می گذارد .
حضرت علامه نجم الدین حسن زاده آملی روحی فداه در این باره چنین میفرمایند: نفخ روح به جنین هم ازمجراى مادر است و مادر ووالدین در این «نفخت فیه من روحى»   شریکند، و لذا این نفخ از این کانال به کودک می‌رسد، مثل اینکه باید گفت: والدین هم نافخ درنطفه و در خوى و روى اویند، لذا حالات و نیّاتشان و طهارت و اوقات و غذایشان در نفخ روح به جنین دخیل است، و همه آنها در این نفخ اثر می گذارند. یعنى نفخ الهى همانند بارانى است که در این اودیه و ظروف والدین و حالاتشان رنگ می گیرد. لذا کودک این جنین حیات یافته و مطابق اعتدال مزاج مادر و حالات او رنگ گرفته رشد می یابد و به کمال می‌رسد. 
حال اگر انسان کامل در رهگذر تکوین می خواهد قرار بگیرد هیچ خوی بد ی  در پدر یا مادر نباید ریشه دوانیده باشد چراکه
                                              که اندر نطفه هم بابا و مادر    نماید نفخ هر یک اى برادر
از این روی پدر و مادر انسان کامل یا معصوم بوده اند یا در سرحد بالایی از کمالات انسانی قرار داشته اند به این فرمایش علامه مجلسى رضوان الله علیه توجه داشته باشید که در وصف أجداد خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله ، فرموده : بدان که اجماع علماى امامیّه منعقد گـردیده است بر آنکه پـدر و مادر حضرت رسول صلى اللّه علیه و آله و سلّم و جمیع اجداد و جدّات آن حضرت تا آدم علیه السّلام همه مسلمان بوده اند و نور آن حضرت در صُلب و رَحِم مشرکى قرار نگرفته است ، و شبهه در نسب آن حضرت و آباء و امّهات آن حضرت نبوده است و احادیث متواتره از طُرُق خاصّه و عامّه بر این مضامین دلالت دارد بلکه از احادیث متواتره ظاهر مى شود که اجداد آن حضرت همه انبیا و اوصیا و حاملان دین خدا بوده اند و فرزندان اسماعیل که اجداد آن حضرت اند اوصیاى حضرت ابراهیم علیه السّلام بوده اند و همیشه پادشاهى مکّه و حجابت خانه کعبه و تعمیرات با ایشان بوده است و مرجع عامّه خلق بوده اند و ملّت ابراهیم علیه السّلام در میان ایشان بوده است و ایشان حافظان آن شریعت بوده اند و به یکدیگر وصیّت مى کردند و آثار انبیا را به یکدیگر مى سـپـردند تا به عبدالمطلب رسید، و عبدالمطلب ، ابوطالب را وصى خود گردانید و ابوطالب کتب و آثار انبیا علیهم السّلام و وَدایع ایشان را بعد از بعثت تسلیم حضرت رسالت پناه صلى اللّه علیه و آله و سلّم نمود. انتهى  .
بر این اساس  از اینکه حق متعال حضرت خدیجه کبری سلام لله علیها را بر مادری شریف ترین زن عالم که مقام عصمت کبری الهی و منصب حجت خدا بودن بر حجج الهی را داراست منصوب کرده از  مقام والای حضرت خدیجه پرده بر می دارد  پس از غفلت زدگان مباش .

ج)فرآیند تکوین یک انسان کامل

جبرئیل نازل شد با صورت اصلى خود وبالهاى خود را گشود تا مشرق ومغرب را پر کرد وندا کرد آن حضرت را که اى محمد صلى اللّه علیه وآله وسلّم خداوند على اعلاترا سلام مى رساند وامر مى نماید که چهل شبانه روز از خدیجه دورى اختیار کنى ؛ پس آن حضرت چهل روز به خانه خدیجه نرفت وروزها روزه مى داشت و شبها تا صباح عبادت مى کرد وعمار را به سوى خدیجه فرستاد وگفت : اورا بگوکه اى خدیجه نیامدن من به سوى تواز کراهت وعداوت نیست ولیکن پروردگار من چنین امر کرده است که تقدیرات خود را جارى سازد وگـمان مبر در حق خود جز نیکى وبه درستى که حق تعالى به تومباهات مى کند هر روز چـند مرتبه با ملائکه خود وباید هر شب در خانه خود را ببندى ودر رختخواب خود بخوابى ومن در خانه فاطمه بنت اسد مى باشم تا مدّت وعده الهى منقضى گـردد. وخدیجه هر روز چـند نوبت از مفارقت آن حضرت مى گـریست وچـون چـهل روز تمام شد جبرئیل بر آن حضرت نازل شد وگفت : اى محمد صلى اللّه علیه وآله وسلّم خداوند على اعلاترا سلام مى رساند که مهیّا شوبراى تحفه وکرامت من ، پس ناگاه میکائیل نازل شد وطبقى آورد که دستمال از سندس بهشت بر روى آن پوشیده بودند ودر پـیش ‍ آن حضرت گذاشت وگفت : پروردگار تومى فرماید که امشب بر این طعام افطار کن و حضرت امیرالمؤ منین علیه السّلام گفت که هر شب چون هنگام افطار آن حضرت مى شد مرا امر مى کرد که در را مى گشودم که هرکه خواهد بیاید وبا آن حضرت افطار نماید، در این شب مرا فرمود که بر دَرِ خانه بنشین ومـگـذار کسى داخل شود که این طعام بر غیر من حرام است ؛ پس چون اراده افطار نمود طبق را گشود ودر میان آن طبق از میوه هاى بهشت یک خوشه خرما ویک خوشه انگور بود وجامى از آب بهشت ، پـس از آن میوه ها تناول فرمود که سیر شد واز آن آب آشامید تا سیراب شد وجبرئیل از ابریق بهشت آب بر دست مبارکش مى ریخت ومیکائیل دستش را مى شست واسرافیل دستش را از دستمال بهشت پاک مى کرد وطعام باقیمانده با ظرفها به آسمان بالارفت . وچون حضرت برخاست که مشغول نماز شود جبرئیل گفت که در این وقت نماز ترا جایز نیست (معلوم است که مراد نمازهاى نافله ومستحبّى است نه نماز فریضه چه داءب نبى وامام بر آن است که نماز را مقدم بر افطار مى دارند) باید که الحال  به منزل خدیجه روى وبا او مضاجعت  نمائى که حق تعالى مى خواهد که در این شب از نسل توذریه اى طیّبه خلق نماید. پس آن حضرت متوجّه خانه خدیجه شد وخدیجه گفت که من با تنهائى الفت گرفته بودم وچـون شب مى شد درها را مى بستم وپرده ها را مى آویختم ونماز خود را مى کردم ودر جامه خواب خود مى خوابیدم وچراغ را خاموش مى کردم در این شب در میان خواب بودم که صداى دَرِ خانه را شنیدم ، پرسیدم که کیست در را مى کوبد که به غیر محمد صلى اللّه علیه وآله وسلّم دیـگرى را روا نیست کوبیدن آن ؟ آن حضرت فرمود: اى خدیجه ! باز کن در را که منم محمد صلى اللّه علیه وآله و سلّم چون صداى فرح افزاى آن حضرت را شنیدم از جا جستم ودر را گشودم و پیوسته عادت آن حضرت آن بود که چون اراده خوابیدن مى نمود آب مى طلبید و وضوء تجدید مى کرد ودورکعت نماز به جا مى آورد وداخل رختخواب مى شد و در این شب مبارک سحر هیـچ یک از اینها نکرد وتا داخل شد دست مرا گرفت وبه رختخواب برد وچون از مضاجعت برخاست من نور فاطمه را در شکم خود یافتم
5-هدیه الهی خدیجه سلام الله علیها به خاتم الانبیاء صلی الله علیه وآله
زید بن حارثة بن شُراحیل الکَلْبى ، و او همان است که در زمان جاهلیت اسیر شد حکیم بن حزام او را در بازار عُکاظ از نواحى مکّه بخرید از براى خدیجه آورد؛ خدیجه ـ رضى الله عنهاـ او را به رسول خدا صلى اللّه علیه و آله و سلّم بخشید. حارثه چون این بدانست خدمت رسول خدا صلى اللّه علیه و آله و سلّم آمد و خواست تا فدیه دهد و پسر خود را برهاند، حضرت فرمود: او را بخوانید و مختار کنید در آمدن با شما یا ماندن به نزد من ؛ زید گـفت : هیچ کس را بر محمّد صلى اللّه علیه و آله و سلم اختیار نکنم ! حارثه گفت : اى فرزند! بندگى را بر آزادگى اختیار مى نمائى و پدر را مهجور مى گذارى ؟ گفت : من از آن حضرت آن دیده ام که ابدا کسى را بر آن حضرت اختیار نخواهم کرد. چون حضرت رسول صلى اللّه علیه و آله و سلم این سخن از زید شنید او را به حجر مکّه آورد و حضّار را فرمود: اى جماعت ! گواه باشید که زید فرزند من است ، ارث از من مى برد و من ارث از او مى برم . چون حارثه این بدید از غم فرزند آسوده گشت و مراجعت کرد. از آن وقت مردم او را زید بن محمد صلى اللّه علیه و آله و سلّم نام کردند. این بود تا خداوند اسلام را آشکار نمود و این آیه مبارکه فرود شد: (ما جَعَلَ اَدْعِیآءَکُمْ اَبْنآءَکُمْ..) چـون حکم برسید فى قَوْلِهِ تعالى : (اُدْعُوهُمْ لابائهِمْ) که فرزند خوانده را به اسم پدرش ‍ بخوانند، این هنگام زید بن حارثه خواندند و دیگر زید بن محمّد صلى اللّه علیه و آله و سلّم نـگـفتند.
6-موت أسود خدیجه سلام الله علیها
حضرت آیت حق علامه حسن زاده آملی روحی فداه می فرمایند:
تحمل آزار و رنج مردم  صبر در مقابل مردم و کارهای مردم می دانید که چه مشکل است، همسایه؛ همکار؛ رقیب و مشکلات دیگر
 این تحمل و اذای و رنج مردم صبر در مقابل اینها خیلی مشکل است و  چه مشکلات پیش می آید برای انسان قدمی برمی داریم رفیق دوست معاشر آشنا است برادر ایمانی است  وبعد می بینید که چه بلا ها و زخم زبانها  سر برآورده تحمل این مقام را در اصطلاح مقامات انسانی علمای علم الریاضه تعبیر (موت أسود) کرده اند.
   چون خدیجه اختیار مزاوجت حضرت رسالت صلى اللّه علیه وآله وسلّم نمود، زنان مکّه از عداوتى که با آن حضرت داشتند از او هجرت  نمودند وی را سلام نمى کردند ونمى گذاشتند که زنى به نزد او برود، پـس خدیجه را به این سبب ، وحشتى عظیم عارض شد و چون درد زائیدن در خود احساس کرد به سوى زنان قریش ‍ وفرزندان هاشم کس فرستاد که نزد اوحاضر شوند؛ ایشان در جواب اوفرستادند که فرمان ما نبردى وقبول قول ما نکردى و زن یتیم ابوطالب شدى که فقیر است و مالى ندارد ما به این سبب به خانه تونمى آئیم ومتوجّه امور تو نمى شویم . خدیجه چون پیغام ایشان را شنید بسیار اندوهناک گردید.
 ایمان راسخ ام الفاطمه سلام الله علیها که کوه را ماند نه کاه را تاب تحمل این رنج ها را داشت و در این منزل موت أسود باسربلندی به مقام رضا سید.
رنج راحت دان چو شد مطلب بزرگ              خاک گله توتیای چشم گرگ

7-انا عند المنکسرة قلوبهم
در حدیث قدسى آمده است که ((انا عند المنکسرة قلوبهم )) ره یافته گان وصال دل شکسته هایى اند که سلاحشان را ناله و آه تشکیل مى دهد ((و سلاحه بکاء)) 
شیخ بزرگوار عارف سعدی می گوید که :
اى که ز دیده غائبى در  دل ما   نشسته اى                  حسن تو جلوه مى کند این همه پرده بسته اى
گر به جراحت و الم دل بشکسته اى چه غم                    مى شنوم که دم به دم پیش دل شکسته اى

دست گیری و دلجویی خداوندگار را از  این دلشکسته خاتم  الانبیاء در دو موطن می توان یافت
الف )عند الحمل
چـون به حضرت فاطمه علیهاالسّلام حامله شد فاطمه در شکم با اوسخن مى گـفت ومونس اوبود واورا صبر مى فرمود، خدیجه این حالت را از حضرت رسالت پنهان مى داشت ، پس روزى حضرت داخل شد شنید که خدیجه سخن مى گوید با شخصى وکسى را نزد اوندید فرمود که اى خدیجه با که سخن مى گوئى ؟ خدیجه گفت : فرزندى که در شکم من است با من سخن مى گوید ومونس من است ! حضرت فرمود که اینک جبرئیل مرا خبر مى دهد که این فرزند دختر است و اواست نسل طاهر بامیمنت وبرکت وحق تعالى نسل مرا از اوبه وجود خواهد آورد، واز نسل اوامامان وپیشوایان دین به هم خواهند رسید وحق تعالى بعد از انقضاى وحى ، ایشان را خلیفه هاى خود خواهد گردانید در زمین . وپیوسته خدیجه در این حالت بود تا آنکه ولادت فاطمه زهرا علیهاالسّلام نزدیک شد.
ب)عند الوضع
خدیجه چون پیغام ایشان را شنید بسیار اندوهناک گردید در این حالت ناگاه دید که چهار زن گندم گون بلند بالانزد اوحاضر شده وبه زنان بنى هاشم شبیه بودند، خدیجه از دیدن ایشان بترسید، پـس یکى از ایشان گـفت که مترس اى خدیجه که ما رسولان پـروردگـاریم به سوى تو؛ وما ظهیران توئیم ، منم ساره زوجه ابراهیم علیه السّلام ودوّم آسیه دختر مزاحم است که رفیق توخواهد بود در بهشت وسوم مریم دختر عِمران است وچـهارم کُلثوم خواهر موسى بن عمران است وحق تعالى ما را فرستاده است که در وقت ولادت نزد توباشیم وترا بر این حالت معاونت نمائیم . پس یکى از ایشان در جانب راست خدیجه نشست ودیـگـرى در جانب چپ وسوم در پیش رو وچهارم در پشت سر، پس حضرت فاطمه علیهاالسّلام پاک وپاکیزه فرود آمد وچون به زمین رسید نور او ساطع گردید به مرتبه اى که خانه هاى مکّه را روشن گردانید ودر مشرق ومغرب زمین موضعى نماند مگر آنکه از آن نور روشن شد وده نفر از حورالعین به آن خانه درآمدند وهر یک اِبْریقى وطشتى از بهشت در دست داشتند وابریقهاى ایشان مملوبود از آب کوثر، پس آن زنى که در پیش روى خدیجه بود جناب فاطمه علیهاالسّلام را برداشت وبه آب کوثر غُسل یا شست و شوداد ودوجامه سفیدى بیرون آورد که از شیر سفیدتر واز مُشْک وعَنْبَر خوشبوى تر بود وفاطمه علیهاالسّلام را در یک جامه از آن پیجید وجامه دیگر را مقنعه اوگردانید پس اورا به سخن درآورد، فاطمه سلام الله علیها گفت :
اَشْهَدُ اَنْ لااِلهِ اِلا اللّهُ وَاَنَّ اَبی رَسُولُ اللّهِ سَیِّدُ الاَنْبیاءِ وَاَنَّ بَعْل ی سَیِّدُ الاَوْصِیاءِ وَوُلْدی سادَةُ الاَسْباطِ.
یعنى گـواهى مى دهم به یـگـانـگـى خدا وبه آنکه پـدرم رسول خدا سید پـیغمبران است وشوهرم سید اوصیاء پیغمبران است وفرزندانم سادات فرزندزاده هاى پیغمبران است . پـس بر هر یک از آن زنان سلام کرد وهر یک را به نام ایشان خواند، پس آن زنان شادى کردند وحوریان بهشت خندان شدند ویکدیگر را بشارت دادند به ولادت آن سیّده زنان عالمیان .
 ودر آسمان نور روشنى هویدا شد که پیشتر چنان نورى مشاهده نکرده بودند، پـس آن زنان مقدّسه با خدیجه خطاب کردند وگفتند: بگیر این دختر را که طاهره ومطهّره است پـاکیزه وبا برکت است ، حق تعالى برکت داده او را ونسل اورا، پـس خدیجه آن حضرت را گـرفت شاد وخوشحال وپـستان خود را در دهان اوگذاشت ، پس فاطمه علیهاالسّلام در روزى آن قدر نموّ مى کرد که اطفال دیـگـر در ماهى نموّ کنند ودر ماهى آن قدر نموّ مى کرد که اطفال دیگر در سال نموّ کنند.
8-وفات خدیجه سلام الله علیها
و در سال 6213 وفات ابوطالب و خدیجه رضى اللّه عنهما واقع شد. امّا ابوطالب ، پـس وفاتش ‍ در بیست و ششم رجب آخر سال دهم بعثت اتفاق افتاد. حضرت رسول صلى اللّه علیه و آله و سلّم در مصیبت او بـگـریست و چـون جنازه اش را حمل مى کردند آن حضرت از پیش روى جنازه او مى رفت و مى فرمود:
اى عمّ، صله رحم کردى و در کار من هیچ فرونگذاشتى خدا تو را جزاى خیر دهد.
و بعد از سه روز و به روایتى سى وپنج روز، وفات حضرت خدیجه رضى اللّه عنها واقع شد و رسول خدا صلى اللّه علیه و آله و سلم او را به دست خویش در (حَجُون )(165)مکّه دفن کرد و بعد از وفات ابوطالب و خدیجه رضى اللّه عنهما چـندان غمناک بود که از خانه کمتر بیرون شد و از این روى آن سال را عامُ الْحزْن نام نهاد.

9-خدیجه سلام الله علیها جدول وصول به قلب حضرت ختمی مرتبت صلوات الله علیه
   پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله و سلّم فرمود:
الارواح جنود مجنّدة، فما تعارف منها ائتلف و ما تناکر منها اختلف
ارواح مانند سپاهیان منظّم اند، روحهاى آشنا با یکدیگر الفت گیرند و روحهاى نا آشنا و بیگانه در اختلافند.
و باید دانست که آشنایی روح ها با هم به وجود مناسبت ها بین خودشان است هیچگاه با بروز دادن اعمالی که با جان انسانی دیگر بیگانه است و ای بسا که در تضاد است نمی توان به قلب او راه پیدا کرد .
مسیر دلها گشاده است برای قلب های آشنا و انس گرفتن قلب ها به دست خدا است با مال می توان  بدن ها را کنار یک دیگر جمع کرد اما  انس گرفتن و الفت گرفتن دلها میان دل ها به دست خداست در دفتردل می خوانیم :
به بسم الله الرحمن الرحیم است                       دلى با دل حمیم است و صمیم است
چو ارواحندا خلق دسته دسته                           همى پیوسته هستند و گسسته
دلى را با دلى پیوسته بینى                                دلى را از دلى بگسسته بینى
وآشنایی دل ها در گرو ایجاد مناسبات است و هنگامی که جدول وجودی دو انسان به هم مرتبط شد اگر ارتباط مستقیم دشوار شد آن شخص دیگر کانال خوبی برای ارتباط است.
 این مساله را ما در عرف عام مردم هم می بینیم که می گویند باید دید رگ خواب فلانی در دست کیست ؟یعنی چه کسی به قلب آن شخص نفوذ دارد و شخص از او متاثر می شود .یا باید دید که این جان از به  مطلبی به چه کاری اشتیاق نشان می دهد و با انجام آن کار و جلب اشتیاق او به قلب او وارد شد اگر به کتاب فرج بعد از شدت نگاه بفرمایید می بینید که یک طلبه که در کاروان حاجی های مکه بود هنگامی که راه زنان به قافله تازیدند چه طور در بحر رئیس دزدها رفت و هنگامی که او را دوست دار ادبیات و اشعار عرب یافت بدین وسیله از مهلکه رهایی یافت . هر چند پیوستگی دل ها بالاتر از این مصداق ها است ولکن این مصداق ها هم رشحه ای از آن حقیقت است .
غرض از ایراد این نکته آن است که راه وصول به قلب عظیم الشان حضرت ختمی مرتبت صلی الله علیه و آله از کانال وجودی حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها بسیار هموار است تا آنجا که  پبامبر صلی الله علیه و آله پیوسته از او یاد می کرد و می فرمود خدیجه و کجا مانند خدیجه یافت می شود؟ و هیچگاه نمی شد که از خانه بیرون رود جزآنکه خدیجه را یاد می کردو ستایش و مدح او می نمود و سپاسگذاری و به خاطر محسود واقع نشدنش  یادآوری مقام خدیجه را پنهان نمی نمودتا اینکه یکی از قرین های پیامبر را رشک و حسد گرفت و گفت خدیجه پیر زنی بیش نبود در صورتی که خداوند بهتر از او بهره تو کرده
حضرت رسول الله صلی الله علیه وآله  بعد از شنیدن این سخن بسیار غضبناک شدند و فرمودند به خدا سوگند خداوند بهتر از او زنی به من نداده است و....و بعد از آن این زن متوجه شد که خدیجه سلام الله علیها خط قرمز خاتم النبیا ء است و نیاید به حریم خدیجه واردشد.و از آن به بعد هر گاه می خواست حضرتش به او توجهی کند سخنش را با نام خدیجه شروع می کرد  
بر اساس مطالب فوق سلاک الی الله تعالی از این ستاره درخشان قلب حضرت ختمی مرتبت صلوات الله علیه غفلت نورزند و با توجه به آن ذات نوری به قلب خاتم الانبیاءکه قلب آفرینش است توجه کنند و از ثمرات آن خوشه چینی کنند
سلام ما به حضرت خدیجه                      به مشکاة و سراج هر مدیحه
سلام ما بدان اهل ولایت              سلامی در خور نور ولایت
والسلام علیکم و رحمة الله
شهر الله مبارک 1431 مصادف 13شهریور1389
پادگان سپهبد رشید اسلام مالک اشتر نخعی قدس سره
بنده پروردگار سید مرتضی حسینی کمال آبادی


 
Haddade Adel
Haddade Adel