شعر ناب - چشمه دانش
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

برای نمایش / عدم نمایش پیام های ارسالی در پارسی یار اینجاکلیک کنید

  • + در پی در خواست کاربر گرامی گشت ارشاد که فرموده بودند: حاجی میشه واسه رخ ماهم یک شعر بگی ؟؟ گشت ارشادی و از روی گلت دل ها مات....شه شطرنج به آستان رخت بارها مات
  • + رخت خود را جمع ز پارسی یار کرده بودم بساط خود را پهن در تلگرام کرده بودم مهندس آمد و گفتا که نسناس فراموشکار روزهای آس و پاس بیا در دست خود گیر این یک رباط است پیام از دور بفرست نوعی انعکاس است منم توبه ز کار خویش کردم بساطم را به پارسی پهن کردم خداوند به حق هشت و چارت زما بگذر شتر دیدی ندیدی چشمه دانش تقدیم به مهندس فخری زید عزه
  • + آیت الله ابوالقاسم علیدوست: امام خمینی قدس سره شعار اصلی خود را بر رفتن شاه متمرکز کردند. امام رأس هرم قدرت پهلوی را نشانه گرفته بود و به خوبی بر این امر واقف بودند که با رفتن شاه، رژیم پهلوی نیز خواهد رفت. امام خمینی قدس سره برای پشتوانه نظریه «شاه باید برود » به شعارهای مردم استناد می کردند و می فرمودند:الآن تمام مردم ایران از بزرگ و کوچک شعارشان بر رفتن شاه است.
  • + آیت الله سید علی حسینی آملی: تمام مشکلات جامعه بشری به خاطر این است که از خواسته فطرت خود دور مانده‌اند. ما اگر به وجدان خودمان برگردیم بیدار می‌شویم.
  • + رمز إحرام رمز احرام این است که که کاری را که دیگران به مجرد وفات با تو می کنند تو با خود بنما! لباس ها را در آور، غسل کن، کفن بپوش، تسلیم ربّ شو، حزین باش و آماده فاصله گرفتن از عادات ترک مأنوس ها ، خائف و امیدوار باش.
  • + آیت الله علیدوست: دنیای امروز در شرایطی است که چه مسلمان و چه غیر مسلمان بیش از هر زمان دیگر احتیاج به رفتار فاطمی دارد و هرچه که زمان پشت سرگذاشته می‌شود این احتیاج بیشتر می‌شود که ما به الگویی همچون حضرت زهرا(س) نیازمندیم.
  • + .
  • + چندی است چو عبد یاغی گشتم با جرم و جنایت باغی گشتم با لطف خدا و ابواب نجاب از بی راه ها بازیافتی گشتم **************** سرهم بندی از چشمه دانش
  • + بنده عمریست که به تشییع بدن مشغولم بر لبم حوقله و به ذکر حق مشغولم بعد مرگم چه هراس ز آمبولانس و تشییع بنده عمریست که به تشییع بدن مشغولم سروده جشمه دانش اسفند 1394 ************* حوقله در زبان عربی مخفف لا حول و لا قوة الا بالله است.

طراحی این قالب توسط امیرحسین قدرتی انجام شده است


     
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   

              آماربازدید:

              امروز: 2147

              دیروز: 942

              کل: 484954

Haddade Adel
Haddade Adel
شعر ناب چاپ فرستادن به ایمیل
تاریخ:91/9/8---ساعت: 1:28 عصر

یک شیون است فاصله تا نینوا فقط!

آن شب که بود فرصت سبز دعا فقط
گل کرد در قنوت شما، ربّنا فقط

باریده بود عشق به صحرا و می وزید
عطر زلال نافله از خیمه ها، فقط

وقتی نسیم گلنفسی های او وزید
پر شد فضای خیمه ز بوی خدا فقط

پرسید می روید اگر، وقت رفتن است
کوتاه بود پاسخ تان: ها! کجا؟ فقط

کامل عیار سنگ محک خورده ایم ما
آغوش مان گشوده به روی بلا فقط

آن روح غیرتیم، که ما را توان گداخت
از التهاب حسرت «یا لیتنا» فقط

بی رنگ می شدید  از آن آزمون سرخ
من های تان گرفت ازو رنگ ما، فقط

باور نداشتید اگر عشق را چرا
بر داشتند پرده ز چشم شما فقط؟

روزی که آه شیونیان طعم خاک داشت
زد خیمه گلخروش شما در فضا فقط

منظومه ی بلند شهادت سرودنی است
با حنجر بریده سر نیزه ها فقط

یک کاروان دلید ولی روی نیزه هاست
سر های تان درین سفر از هم جدا فقط

ای از زمان همیشه فراتر که مانده است
از تو به یاد خاطره ی کربلا فقط

از حر مجال شرم گرفته است خنده ات
یعنی که از تو شکوه ندارم، بیا فقط

زنجیره ی قیام تو را امتداد داد
زینب به حلقه حلقه ی دام بلا فقط

بر روی نی چو دید گل افشانی تو گفت:
می خواهد این بهار شکوه تو را فقط

افزون تری ز حوصله ی ما، هزار حیف
از تو اگر که داغ بماند به جا فقط

هر شعر در رثای تو گفتیم نارساست
ای خطبه ی حماسی سُرخت رسا فقط

تو مرگ را به سُخره گرفتی کجا رواست
تا نام تو خلاصه شود در عزا فقط

خون بود و داغ بود و عطش بود و آه بود
امّا نبود این همه ی ماجرا فقط

روزی که عشق و عاطفه تاراج می شدند
سهم تو بود پاره ای از بوریا فقط

افتاده از نفس جرس، ای همنفس بیا
یک شیون است فاصله تا نینوا فقط

او ماند و خون حماسه ی او ماند و عشق ماند
از ما چرا به جای بماند صدا فقط؟!

محمد علی مجاهدی «پروانه»

مجاهدی


 
Haddade Adel
Haddade Adel