نقدی روش شناختی ش6(آناتومی یک استدلال و دو مغالطه)
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم اهدنا لما اختلف فیه من الحق باذنک انک تهدی من تشاء الی صراط مستقیم اللهم صل علی محمد و آل محمد
گفتار یکم:چرایی اهتمام این قلم به مغالطه نه به خود احتمالات
"شما می گویید از کاربرد صحیح عقل استفاده کنم و نظر من را مغالطه می دانید و وجه مغالطه را هم این می دانید که از عقل استفاده ی صحیح نکرده ام و می گویید باید قیاس منطقی انجام دهم اما همه ی اینها شرح صورت مشکل شما با دیدگاه من است نه خود دلایل آن ! "
دوست گرامی من، مشکل در اصل روش برخورد با یک حکم شرعی و شیوه استدلال شما است لذا نقد وارد بر شما یک نقد روش شناختی است که استدلال شما را با چالش مغالطه مواجه ساخته و شما باید از این انتقاد بزرگ جواب دهید(که در این شماره بیشتر توضیح خواهم داد).
از این روی اگر من وارد در تحلیل چهار احتمال نمی شوم )ترس،نشانه،نشانه های بزرگ، شکر گذاری،آیه بودن ( از برای این است که تحلیل های شما در این چهار احتمال چه درست باشد و چه غلط ،وجوب نماز آیات را مخالف با درک عقل قطعی اثبات نمی کند(در این شماره بیشتر توضیح خواهم داد).
از این روی نقد ما روش شناختی است و این پاشنه آشیل و چشم اسفندیار استدلال شما است.
گفتار دوم:بیان دو جور مغالطه در استدلال آقای فارغی
استدلال آقای فارغی را به هر صورت که در غالب منطقی بریزیم دو مغالطه خودش را نشان می دهد.
صورت یکم:توضیح مغالطه ای که از پیش بر آن تاکید داشتیم.
مبحث یکم: یاد آوری مغالطه عدم رعایت شرایط حد وسط درقیاس
منطق دانان به حق گفته اند در یک قیاس محور و مدار اصلی همان حد وسط است و کوچکترین اخلال در آن موجب اخلال در کل قیاس خواهد شد.
حد وسط دارای دو شرط اساسی است:
شرط اول این است که حد وسط در هر مقدمه به یک معنا باشد.
شرط دوم این است که حد وسط در هر دو مقدمه بطور کامل تکرار شود.
عدم رعایت شرط اول موجب ارتکاب مغالطه اشتراک لفظی و عدم رعایت شرط دوم موجب مغالطه عدم تکرار حد وسط است.
مثال 1 ـ عدم رعایت شرط اول : آرش شیر است.شیر حیوان درنده است،پس آرش حیوان درنده است.
مثال 2 ـ عدم رعایت شرط دوم : دیوار دارای موش است.موش دارای گوش است،پس دیوار دارای گوش است.
مبحث دوم: تطبیق مغالطه عدم رعایت شرایط حد وسط درقیاس بر استدلال آقای فارغی
مقدمه اول: ملاک وجوب نماز آیات را عقل نمی داند-هر آنچه به عنوان ملاک مطرح می شود را ملاک نمیداند و هرچه سعی می کند ملاکی نمی یابد-
مقدمه دوم:هرچه با حکم قطعی عقل در تعارض باشد از شرع نیست. .
نتیجه:وجوب نماز آیات از شرع نیست. .
وجه مغالطه
وجه مغالطه آن است که حد وسط در مقدمه اول«عقل نمی داند» با حد وسط در مقدمه دوم«عقل تعارض میداند» یکی نیست.
برای توضیح این مهم به نوشتار قبلی ما با عنوان تصریحی بر وجه مغالطه رجوع فرمایید. .
صورت دوم:توضیح بعدی جدید از مغالطه استدلال
مبحث یکم:یاد آوری مغالطه تغییر موضوع
موضوع در مقدمه اول استدلال باید در نتیجه محفوظ بماند و تغییر آن در نتیجه موجب می شود که نتیجه قیاس به طور اشتباه اخذ شود.
مثال مغالطه:
مقدمه یکم: سرعت بالای اتومبیل خطرزا است.
مقدمه دوم: هر آنچه خطر زا است باید از آن پرهیز کرد.
نتیجه:از اتومبیل باید پرهیز کرد.
سریعا انسان متوجه می شود که نتیجه گیری غلط است و موضع کاملا در نتیجه منعکس نشده است بلکه باید گفت از سرعت بالای اتومبیل باید پرهیز کرد.
مبحث دوم:تطبیق مغالطه تغییر موضع بر استدلال آقای فارغی
در این مقام استدلال دوست خودم را با چشم پوشی از مغالطه اول ،طوری تقریر می کنم که از آن رهیده شود ولی باز از دست مغالطهتغییر موضوع امان نمی یابد.
مدعای آقای فارغی: نماز آیات واجب نیست.
استدلال آقای فارغی:
مقدمه اول:احتمال های چهارگانه ملاک بودن وجوب نماز آیات مورد قبول درک قطعی عقل نیست.
مقدمه دوم: هر آنچه که مورد قبول درک قطعی عقل نباشد از شرع نیست.
نتیجه :وجوب نماز آیات از شرع نیست.
وجه مغالطه
وجه مغالطه آن است که موضع مقدمه اول در مقام نتیجه تغییر کرده است نتیجه باید باشد: احتمال های چهارگانه ملاک بودن وجوب نماز آیات از شرع نیست. نه اینکه نماز آیات در شرع نیست.دقت شود.
گفتار سوم:جواب از اشکالی خودکش
آقای فارغی برای رهایی از اشکالِ نا توانی عقل برای درک ملاک های احکام شرعی به سخنی اینچنینی پناه آورده اند:
"گفته ام هرچه که در مورد نماز آیات گفته شده رد کرده ام که اگر غیر از این باشد می دانم که با این سوال مواجه می شوم:« شاید احتمالات دیگر برای وجوب این نماز باشد که تو آنها را نیافته ای»"
جواب از این سخن کار بسیار ساده ای است پس شما تمام آنچه گفته شده را رد کرده اید پس آنچه گفته نشده را رد نکرده اید پس باز با این احتمال مواجه می شوید که « شاید احتمالات دیگر برای وجوب این نماز باشد که تو آنها را نیافته ای»" پس به دامان آنچه از آن فرار می کردی افتاده ای.
ایشان در عبارتی پا فراتر نهاده اند و فرموده اند:
بلکه من منطقاً ثابت کردم که احتمالاتی جز این نمی تواند باشد
سوال من آن است که شما کجا این مدعا را به اثبات رسانده اید؟!!!
شما باید کاری کنی که ما دیگر نتوانیم بگوییم شاید احتمالات دیگر....
وانگهی این کار میسر نیست چون عقل احاطه علمی به تمام مصالح و مفاسد ندارد.برای توضیح این مهم به پاسخی بر پاسخ مراجعه شود.
گفتار چهارم: بررسی برخی جملات دوستمان
یک: آقای فرغانی فرموده اند:
البته که عدم وجدان ملاک حکم را دال بر تنافی با حکم عقل می دانم! عیب آن چیست؟ !
دوست من،برادرم این سخن عیب بزرگی دارد و آن این است که عدم وجدان ملاک دال بر عدم وجود ملاک نیست و این از احکام قطعی عقل است .
دو:فرموده اند:
"شما با این استدلال می توانید میلیون ها چیز را واجب کنید و بعد هر کس گفت چرا اینها را واجب کرده اید بگویید که شما نمی توانید حکم آن را کشف کنید ! "
پاسخ:ما با آن گفتار درصدد واجب کردن چیزی نبودیم بلکه در صدد روشن کردن مغالطه شما بودیم دلیل وجوب نماز آیات روایات معتبر آن است.
سه:ایشان فرموده اند:
"آیا شما ابتدا اثبات کرده اید که نماز آیات یک امر ایجابی یا سلبی است سپس این را می گویید که من بین این امور مغالطه کرده ام؟! من نیز همین را به شما می گویم و آن اینکه شما نمی دانید که این نماز آیات به قول شما ایجابی است یا سلبی ! "
پاسخ:مراد از ایجابی یعنی درک قطعی عقل به خلاف حکم و مراد از سلبی یعنی عدم توان عقل برای کشف ملاک
سخن آخر
دوست گرامی اهل گلایه کردن و گیردادن به تک تک نسبت هایی که به بنده می دهید نیستم چون آنها فقط ما را دچار حاشیه می کند و جنبه شخصی پیدا می کند و از تمر کز ما بر مباحث علمی می کاهد اما از گذر کردن از یک سخن را جفا می دانم
آنجا که شما فرموده اید: "شما در اولین مناظرات که ثبت است جایگاهی برای عقل قائل نمی شدید "
یک مورد تنها یک مورد بیاورید ما بنده برای عقل قطعی جایگاهی قائل نشدم آن چه مراد بنده است آن است که آنچه شما مصداق (هر آنچه عقل قطعی رد کند از شرع نیست و...) می دانید مصداق آن نیست.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
سید مرتضی حسینی کمال آبادی
19/9/91
|