نکته 733
در سنه هزار و سیصد و چهل و پنج هجرى شمسى، آیة الله جناب آقا سید محمد حسن الهى قاضى طباطبائى (برادر مکرم استاد علامه طباطبائى) رفع الله تعالى درجاته المتعالیة، که در حوزه علمیه قم براى افاده و افاضه رحل اقامت افکنده بودند، این کمترین از محضر انورش بهرهمند بود. در روز پنجشنبه چهارم ذى الحجه 1386 ه ق 25/ 12/ 1345 ه ش در معیت آنجناب در شیخان قم سخن از سلسله مشایخ سیر و سلوک عرفان عملى معظم له و حضرت استاد علامه طباطبائى به میان آمد، فرمودند:
استاد ما مرحوم قاضى رضوان الله علیه (آیة الله حاج سید على قاضى طباطبائى قدس سره العزیز) بود، و استاد قاضى مرحوم حاج سید احمد کربلائى، و استاد ایشان مرحوم آخوند ملا حسینقلى همدانى، و استاد ایشان مرحوم حاج سید على شوشترى، و استاد ایشان ملاقلى جولا.
و بعد از ملاقلى جولا را نمىشناسیم و نمیدانیم که خود ملاقلى جولا چه کسى بود، و خود حاج سید على شوشترى هم او را نمىشناخت، زیرا که:
مرحوم حاج سید على شوشترى در شوشتر بود و عالم مبسوط الید آنجا بود. وقتى مرافعهاى درباره ملکى وقفى به میان آمد، عدهاى مدعى بودند که این ملک وقف نیست، و وقف نامچه را در صندوقچهاى نهادند و در جاى مخصوصى دفن کردند، و آنهائیکه مدعى وقف بودند هیچ مدرکى در دست نداشتند، خلاصه چند روز مرحوم شوشترى در حکم این واقعه حیران بود و طرفین دعوى هم مصر بودند و هر روز آمد و رفت مىکردند و از مرحوم شوشترى حکم مىخواستند، مرحوم شوشترى در همین گیر و دار بود که روزى مردى بسویش رفته، در زد کسى دم در آمد و پرسید کیستى آن مرد گفت به آقا بگو مردى به نام
ملاقلى جولا میخواهد شما را به بیند، وارد خانه شد و در نزد مرحوم شوشترى رفت و گفت آقا من آمدم به شما بگویم که باید از اینجا سفر کنى و به نجف بروى و در همانجا اقامت کنى.
بدانکه وقف نامچه این ملک در فلان مکان دفن است و ملک وقف است.
مرحوم شوشترى هم ملاقلى جولا را نمیشناخت، خلاصه دستور داد آن موضع را کندند و وقف نامچه را بدر آوردند، و پس از این واقعه از قضا و مرافعه دست کشید و شوشتر را ترک گفت و در نجف اقامت نمود و در آنجا به درس فقه مرحوم شیخ مرتضى انصارى رضوان الله علیه میرفت و مرحوم شیخ هم به درس اخلاق او حاضر مىشد، تا اینکه مرحوم آخوند ملا حسینقلى همدانى دنبال حقیقت را گرفت و هادى مىطلبید، از همدان درآمد چندى در نزد عالمى بسر برده از او چیزى نیافت، به سوى نجف رخت بربست، در محضر مرحوم شوشترى و انصارى حاضر شد و از هر دو کمال استفاضه نمود.
چون شیخ انصارى از دنیا رحلت کرد آخوند همدانى در پى نوشتن مطالب اصولیه و فقهیه مرحوم شیخ انصارى شد، مرحوم شوشترى او را منع کرد و گفت این کار تو نیست، دیگران هستند این کار را بکنند، شما باید مستعدین را دریابید، پس مرحوم آخوند ملا حسینقلى أعلى الله مقامه در پى تربیت قابلین شد به طورى که بعضى را از صبح تا طلوع آفتاب و عدهاى را از طلوع آفتاب تا مقدارى از برآمدن روز و هکذا حتى بعضى را در سر شب و بعضى را در آخر شب تا اینکه توانست سیصد نفر را به طورى تربیت کند که هر یک از اولیاء الله شدند، از آنجمله هست:
مرحوم شیخ محمد بهارى، مرحوم سید احمد کربلائى، مرحوم میرزا جواد ملکى تبریزى، مرحوم شیخ على زاهد قمى،
مرحوم سید عبد الغفار مازندرانى.
این بود قسمتى از افادات استاد الهى طباطبائى در آنروز شیخان قم درباره سلسله مشایخ سیر و سلوکشان.
.هزار و یک نکته 591 نکته 733
|