درس دوم
مفهوم شناسی
بررسی دقیق مسائل پیش رو مبتنی بر تبیین واژههای کلیدی است که در آن به کار رفته است زیرا چنانکه در علم منطق بیان شده،جایگاه مبادی تصوری (تعریفات)قبل از سایر مطالب است.
قانون:واژه قانون از کانون (kanon) یونانی گرفته شده و از زبان سریانی به زبان عربی راه یافته است.قانون در اصل به معنای خط کش و معیار اندازه گیری به کارمیرفته است و بعدها مفهوم قاعده،رسم و روش را ازآن گرفتهاندو دارای معانی اصطلاحی گوناگونی است و در اصطلاح حقوق عبارت است از:
مجموعه قواعد و مقرراتی که از طریق مقامات صالحه و مراجع مفترض الطاعه وضع و اعلام می شود و موضوع آن حقوق وتکالیف افراد بشر است و مدلول آن الزام یا اذن یا اباحه{است}و غایت آن ایجاد نظم و ترتیب در اعمال و اقوال و روابط افراد و اجتماعات و جلوگیری از خودکامگی و زورگویی و نیرنگ و نفاق وجنگ وقتال است.
شریعت:معنای لغوی شریعت همان شیب ملایم است که گدار نامیده شده و معنای اصطلاحی آن همان راه مناسب برای رسیدن به آب حیات انسانی است که در بستر آفرینش قرار دارد می باشد.
تکلیف:در لغت ،(تکلیف)از ریشه (کلّف)به معنای امر کردن به چیزی است که انجام آن دشوار باشد و در اصطلاح به فرمان و خطاب الهی که متعلق به افعال بندگان است اطلاق می شود.
اجتهاد :اصطلاحی است فقهی که بر کوشش فقیه در به دست آوردن حکم شرعی از منابع فقه دلالت دارد. فقیهی که احکام را با اجتهاد خود به دست میآورد،مُجتَََهِد و آنکس که از وی پیروی می کند مُقَلِّد گویند.
فقه: فقه در لغت به معنای مطلق «فهم،علم وادراک» معنی کردهاند و در آیات و روایات به معنای فهم عمیق و بصیرت در دین آمده است خواه آن بصیرت در اصول دین باشد یا فروع دین . اما در اصطلاح به فقه الاحکام گویند یعنی علم به احکام شرعی براساس ادله تفصیلی. صاحب نظر را فقیه گویند .
برگرفته ازجایگاه مبانی کلامی در اجتهاد،فصل دهم،ص309
|