برای نمایش / عدم نمایش پیام های ارسالی در پارسی یار اینجاکلیک کنید
+
در پی در خواست کاربر گرامی گشت ارشاد که فرموده بودند:
حاجی میشه واسه رخ ماهم یک شعر بگی ؟؟
گشت ارشادی و از روی گلت دل ها مات....شه شطرنج به آستان رخت بارها مات
+
رخت خود را جمع ز پارسی یار کرده بودم
بساط خود را پهن در تلگرام کرده بودم
مهندس آمد و گفتا که نسناس
فراموشکار روزهای آس و پاس
بیا در دست خود گیر این یک رباط است
پیام از دور بفرست نوعی انعکاس است
منم توبه ز کار خویش کردم
بساطم را به پارسی پهن کردم
خداوند به حق هشت و چارت
زما بگذر شتر دیدی ندیدی
چشمه دانش تقدیم به مهندس فخری زید عزه
+
در پی در خواست کاربر گرامی گشت ارشاد که فرموده بودند:
حاجی میشه واسه رخ ماهم یک شعر بگی ؟؟
گشت ارشادی و از روی گلت دل ها مات....شه شطرنج به آستان رخت بارها مات
+
آیت الله سید علی حسینی آملی:
تمام مشکلات جامعه بشری به خاطر این است که از خواسته فطرت خود دور مانده‌اند.
ما اگر به وجدان خودمان برگردیم بیدار می‌شویم.
+
رمز إحرام
رمز احرام این است که که کاری را که دیگران به مجرد وفات با تو می کنند تو با خود بنما!
لباس ها را در آور، غسل کن، کفن بپوش، تسلیم ربّ شو، حزین باش و آماده فاصله گرفتن از عادات ترک مأنوس ها ، خائف و امیدوار باش.
+
آیت الله علیدوست:
دنیای امروز در شرایطی است که چه مسلمان و چه غیر مسلمان بیش از هر زمان دیگر احتیاج به رفتار فاطمی دارد و هرچه که زمان پشت سرگذاشته می‌شود این احتیاج بیشتر می‌شود که ما به الگویی همچون حضرت زهرا(س) نیازمندیم.
+
چندی است چو عبد یاغی گشتم
با جرم و جنایت باغی گشتم
با لطف خدا و ابواب نجاب
از بی راه ها بازیافتی گشتم
****************
سرهم بندی از چشمه دانش
+
بنده عمریست که به تشییع بدن مشغولم
بر لبم حوقله و به ذکر حق مشغولم
بعد مرگم چه هراس ز آمبولانس و تشییع
بنده عمریست که به تشییع بدن مشغولم
سروده جشمه دانش اسفند 1394
*************
حوقله در زبان عربی مخفف لا حول و لا قوة الا بالله است.
در عزای نونهال وارسته،مداح اهل بیت،مکبر مسجد مرحوم محمد امین صبوری در آمل گرد هم جمع می‌شویم.
آن شهید سفر کرده در غربت با مظلومیت به تمام معنی به جرم فرزند روحانی ریاست عقیدتی بودن؛ زنده زنده به یکی از چاه‌های اطراف ساوه در آمد تا زنده کند قصه یوسف پیراهن خونینش را،اما محمد امین صبوری را در این دنیا ملاقاتی دوباره با یعقوبش نیفتاد.
این فقیر سر ا پا تقصیر را خداوند توفیق عرض ادب به ساحت آن شهید والا مقام داد تا در شب جمعه 1391/6/23 در آن مجلس عرشی به سخنرانی بپردازم فلله الحمد رب السموات و رب الارض رب العالمین.
آن شب شوم، شب مرده، شب دردانگیز آن شب شوم که خون شد جگرم یادت هست توی اروند، در آن نیمه شب با قایق چارده ساله علی، همسفرم یادت هست ناله‌ای کرد و به یک باره به اروند افتاد بعد از آن واقعه خم شد کمرم یادت هست سرخ شد چهره اروند و تلاطم می‌کرد جستجوهای غم‌انگیز ترم یادت هست مادرش تا کمر کوچه به دنبالم بود بسته‌ای داد برایش ببرم یادت هست بعد یک ماه، همان کوچه، همان مادر بود ضجه‌های پسرم، هی پسرم یادت هست چادره سال از آن حادثه‌ها می‌گذرد چارده سال! چه آمد به سرم یادت هست
