در شماره یکم نشریه کلمه طیبه از قلم این حقیر به چاپ رسید
.:: معرفی کتاب: سید عزیز ::.
« حجت الاسلام سید مرتضی حسینی کمال آبادی-استاد سطح یک حوزه »
اشاره سید عزیز اثر حمید داود آبادی پیاده شده و برگردان به فارسی مصاحبه عربی نویسنده با دبیر کل حزبالله لبنان، سید حسن نصرالله می باشد. هدف از این نوشته پرده برداری از گوشه هایی از زندگی خصوصی آن جناب است که پیچیده شده در تاریخ لبنان و حزب الله بیان گشته است و این شیوه را آقای داود آبادی برای مصاحبه برگزیده است چرا که ورود به عرصه خصوصی زندگی لبنانی ها سخت و چه بسا غیر ممکن می باشد (کتاب، ص 123).نویسنده، نام این کتاب را از عبارت رهبر معظم انقلاب آیت الله العظمی سید علی خامنه ای (دام ظله)گرفته آنجا که ایشان می فرمایند: هر چیزی که مایه شناخت و تکریم بیشتر آن سید عزیز شود، خوب و برای من مطلوب است.
ساختار کتاب این اثر، باب بندی متداول کتاب ها را ندارد بلکه پنجاه و شش خاطره از سید عزیز را عنوان دهی نموده است. نویسنده روان و شیوا قلم زده و سعی بر آن داشته که در ترجمه فارسی زیبایی های کلام عربی گم نشود. این مهم به ویژه در وصیت نامه شهدا و نامه تشنگان عملیات استشهادی به سید عزیز رعایت شده، از این رو توانسته انعکاس خوبی را رقم بزند.نویسنده، در پایان خاطرات به نگاشتن پی نوشت هایی که در متن خاطرات شماره گذاری شده پرداخته است،این پی نوشت ها که در قالب چهل و چهار شماره در بیست و شش صفحه به پایان رسیده در بیان زندگینامه إجمالی، شخصیت های متن خاطرات و بیان رویدادهای تاریخی لبنان و حوادث مرتبط با آن است.پس از پی نوشت ها نویسنده بر یکی از شخصیت های مهم خاطرات متمرکز می شود و آن شهید والامقام سید هادی نصرالله فرزند دبیر کل حزب الله لبنان است.نویسنده از سه خاطره کوتاه خود با آن شهید والا مقام یادی نموده و سپس بر آن شخصیت و شهادتش و بیان وقایع پس از شهادت او پرداخته است و سپس این رساله نورانی به وصیت نامه جاندار سید هادی نصرالله عطرآگین می شود و بدین گونه اصل این رساله به پایان می رسد.نویسنده در پایان به آسیب شناسی تاریخ شفاهی پرداخته و در ضمن بیان 9 آسیب شیوه خود را در ضمن بیان خاطره مصاحبه، بیان می دارد.در قسمت پایانی اثر 29 تصویر از سید عزیز پیوست کتاب شده است.این خاطرات در سال 1377 ش در مقر «شورای اجرایی حزب الله» ضبط شده و نویسنده در سال 1386 ش از نگارش آن فارغ شده است.
محتوای کتاب محتوای این اثر را می توان در سه عنوان بیان نمود: 1- زندگی نامه شخصی سید عزیز؛ 2- تاریخچه لبنان و حزب الله؛ 3- گزارشی از عملیات استشهادی.
زندگینامه شخصی سید عزیز در این بخش ضمن معرفی خانواده سیّد، از فقر شدید خانوادگی و جنگ داخلی در لبنان سخن به میان آمده است و از همان ابتدا، استعداد طلبه شدن در او موج می زند تا جایی که قبل از طلبگی نیز منبرهای کوتاه می رفته و همواره پیگیر ارتباط با شخصیت های روحانی بوده تا این استعداد خدادادی به هدر نرود این فرآیند منتهی می شود به انتقال او به نجف و آشنایی با آیت الله صدر و محبت های آیت الله او را در تحت تکفل و تدریس سید عباس موسوی می پروراند.سیّد با دوستانش سه سال تحصیلی آن روزگار که هر سالش تقریبا سیصد و پنجاه روز بود، به تحصیل پرداخت و در این بازه زمانی به دفترهای مراجع نیز آمد و شدی داشته است.سپس به علت آشوبی که رژیم منحوس بعث برای طلاب لبنانی شروع کرده بود مجبور به ترک عراق شد و با همراهی سید عباس موسوی حوزه علمیه ای را در بعلبک تا سیس نمودند و به ادامه تحصیل پرداختند.این تحصیلات نیز به مدت سه سال به طول می انجاند و درس های مقدمات و سطوح را به پایان می برد بعد محضر شیخ علی العفی مباحثی از دروس خارج را نیز گذراند. وی بعدها بسیار کوشش می کند که به تحصیلات در قم ادامه دهد اما أوضاع میهنش و نیاز مردم به او مانع از این رویداد می شود. مبحث اول با بیان ماجرای ازدواج خودش و معرفی فرزندان به پایان می رسد. این بخش سی صفحه از حجم کتاب را به خود اختصاص داده است.
تاریخچه لبنان و حزب الله این بخش نیز ادامه زندگی نامه سید است. اما سیدی که دیگر جدا از رویدادهای اسلام و میهنش نمی توان به رصد او نشست.فعالیت های سیاسی سیّد از سال 1361 در قالب کارهای تشکیلاتی جنبش أمل واقع شد (و مواجه شد به حمله صهیونیست ها به لبنان). ایشان در سال 1364 معاون رئیس سیاسی حزب الله و پس از یک سال، مسئول نظامی منطقه بیروت ودر سال1367 عضو شورای مرکزی و مسئول اجرایی حزب الله شده و در سال1368(هجرت به قم) نماینده حزب الله در ایران منصوب می شود. سال 1370 مسئول اجرایی حزب الله و همچنین نماینده آیت الله خامنه ای (دام ظله) در بیروت و جبل عامل. سال 1376 شهادت سید هادی نصرالله (پس از شهادت سید عباس موسوی این خبر تکان دهنده ترین و عاطفی ترین و حماسی ترین خبر است و تا پایان اثر، این خون آرام ندارد)
برای نمایش / عدم نمایش پیام های ارسالی در پارسی یار اینجاکلیک کنید
+
در پی در خواست کاربر گرامی گشت ارشاد که فرموده بودند:
حاجی میشه واسه رخ ماهم یک شعر بگی ؟؟
گشت ارشادی و از روی گلت دل ها مات....شه شطرنج به آستان رخت بارها مات
+
رخت خود را جمع ز پارسی یار کرده بودم
بساط خود را پهن در تلگرام کرده بودم
مهندس آمد و گفتا که نسناس
فراموشکار روزهای آس و پاس
بیا در دست خود گیر این یک رباط است
پیام از دور بفرست نوعی انعکاس است
منم توبه ز کار خویش کردم
بساطم را به پارسی پهن کردم
خداوند به حق هشت و چارت
زما بگذر شتر دیدی ندیدی
چشمه دانش تقدیم به مهندس فخری زید عزه
+
آیت الله ابوالقاسم علیدوست: امام خمینی قدس سره شعار اصلی خود را بر رفتن شاه متمرکز کردند. امام رأس هرم قدرت پهلوی را نشانه گرفته بود و به خوبی بر این امر واقف بودند که با رفتن شاه، رژیم پهلوی نیز خواهد رفت. امام خمینی قدس سره برای پشتوانه نظریه «شاه باید برود » به شعارهای مردم استناد می کردند و می فرمودند:الآن تمام مردم ایران از بزرگ و کوچک شعارشان بر رفتن شاه است.
+
آیت الله سید علی حسینی آملی:
تمام مشکلات جامعه بشری به خاطر این است که از خواسته فطرت خود دور ماندهاند.
ما اگر به وجدان خودمان برگردیم بیدار میشویم.
+
رمز إحرام
رمز احرام این است که که کاری را که دیگران به مجرد وفات با تو می کنند تو با خود بنما!
لباس ها را در آور، غسل کن، کفن بپوش، تسلیم ربّ شو، حزین باش و آماده فاصله گرفتن از عادات ترک مأنوس ها ، خائف و امیدوار باش.
+
آیت الله علیدوست:
دنیای امروز در شرایطی است که چه مسلمان و چه غیر مسلمان بیش از هر زمان دیگر احتیاج به رفتار فاطمی دارد و هرچه که زمان پشت سرگذاشته میشود این احتیاج بیشتر میشود که ما به الگویی همچون حضرت زهرا(س) نیازمندیم.
+
چندی است چو عبد یاغی گشتم
با جرم و جنایت باغی گشتم
با لطف خدا و ابواب نجاب
از بی راه ها بازیافتی گشتم
****************
سرهم بندی از چشمه دانش
+
بنده عمریست که به تشییع بدن مشغولم
بر لبم حوقله و به ذکر حق مشغولم
بعد مرگم چه هراس ز آمبولانس و تشییع
بنده عمریست که به تشییع بدن مشغولم
سروده جشمه دانش اسفند 1394
*************
حوقله در زبان عربی مخفف لا حول و لا قوة الا بالله است.