ادامه مقاله وسواس و راه های در مان آن(2) - چشمه دانش
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

برای نمایش / عدم نمایش پیام های ارسالی در پارسی یار اینجاکلیک کنید

  • + در پی در خواست کاربر گرامی گشت ارشاد که فرموده بودند: حاجی میشه واسه رخ ماهم یک شعر بگی ؟؟ گشت ارشادی و از روی گلت دل ها مات....شه شطرنج به آستان رخت بارها مات
  • + رخت خود را جمع ز پارسی یار کرده بودم بساط خود را پهن در تلگرام کرده بودم مهندس آمد و گفتا که نسناس فراموشکار روزهای آس و پاس بیا در دست خود گیر این یک رباط است پیام از دور بفرست نوعی انعکاس است منم توبه ز کار خویش کردم بساطم را به پارسی پهن کردم خداوند به حق هشت و چارت زما بگذر شتر دیدی ندیدی چشمه دانش تقدیم به مهندس فخری زید عزه
  • + آیت الله ابوالقاسم علیدوست: امام خمینی قدس سره شعار اصلی خود را بر رفتن شاه متمرکز کردند. امام رأس هرم قدرت پهلوی را نشانه گرفته بود و به خوبی بر این امر واقف بودند که با رفتن شاه، رژیم پهلوی نیز خواهد رفت. امام خمینی قدس سره برای پشتوانه نظریه «شاه باید برود » به شعارهای مردم استناد می کردند و می فرمودند:الآن تمام مردم ایران از بزرگ و کوچک شعارشان بر رفتن شاه است.
  • + آیت الله سید علی حسینی آملی: تمام مشکلات جامعه بشری به خاطر این است که از خواسته فطرت خود دور مانده‌اند. ما اگر به وجدان خودمان برگردیم بیدار می‌شویم.
  • + رمز إحرام رمز احرام این است که که کاری را که دیگران به مجرد وفات با تو می کنند تو با خود بنما! لباس ها را در آور، غسل کن، کفن بپوش، تسلیم ربّ شو، حزین باش و آماده فاصله گرفتن از عادات ترک مأنوس ها ، خائف و امیدوار باش.
  • + آیت الله علیدوست: دنیای امروز در شرایطی است که چه مسلمان و چه غیر مسلمان بیش از هر زمان دیگر احتیاج به رفتار فاطمی دارد و هرچه که زمان پشت سرگذاشته می‌شود این احتیاج بیشتر می‌شود که ما به الگویی همچون حضرت زهرا(س) نیازمندیم.
  • + .
  • + چندی است چو عبد یاغی گشتم با جرم و جنایت باغی گشتم با لطف خدا و ابواب نجاب از بی راه ها بازیافتی گشتم **************** سرهم بندی از چشمه دانش
  • + بنده عمریست که به تشییع بدن مشغولم بر لبم حوقله و به ذکر حق مشغولم بعد مرگم چه هراس ز آمبولانس و تشییع بنده عمریست که به تشییع بدن مشغولم سروده جشمه دانش اسفند 1394 ************* حوقله در زبان عربی مخفف لا حول و لا قوة الا بالله است.

طراحی این قالب توسط امیرحسین قدرتی انجام شده است


     
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   

              آماربازدید:

              امروز: 179

              دیروز: 72

              کل: 486886

Haddade Adel
Haddade Adel
ادامه مقاله وسواس و راه های در مان آن(2) چاپ فرستادن به ایمیل
تاریخ:91/6/14---ساعت: 5:38 عصر

وسواس

3)درمان اخلاقی (روان درمانی)براساس شریعت 
الف)قبح نمایی
شخص وسواسی بسان کاج بسته می‌ماند ،مستحضرید که کاج بسته را از بیرون به هیچ وجه نتوان باز کرد و هر گونه فعالیت از بیرون موجب ضایع گشتن میوه کاج میشود وانگهی وقتی که از درون شکفته شد کس را توان آن نیست که به حالت اولیه آن را عودت دهد مگر آنکه کاج راضایع کند وسواسی  نیز همینطور است ازاین روی هرکه میخواهد او رادرمان کند باید کمک به شکفته شدن درونی کند نه فشار آوردن از بیرون ما پایه گفتمان خود را بر مثال نمی‌گذاریم و اصل مدعی را مویّد به دلیل می‌کنیم :
مقدمه اول: شخص وسواسی کار خود راخوب می داند وپس از پنج بار وضو گرفتن یقین به صحت می‌کند وخود را به خدا نزدیک می‌داند(حال چه خود بداند وچه نداند)
مقدمه دوم :هرگونه فشار از بیرون در افتادن با یک امر مقرب به خدا است
نتیجه : شخص وسواسی فشار آوردن از بیرون را در افتادن با یک امر مقرب به خدا می داند .
لذا از عمل به دستور بیرون سر باز می‌زند و فشار را از این فیلتر عبور می‌دهد لذا تا این فیلتر هست ورودی‌های ما،خروجی‌های منفی دارد و او  به کار خود  ادامه می‌دهد .
روی این اساس در اولین قدم باید آن فیلتر را از میان برداشت وسپس قدم‌های درمانی دیگر رابرداشت.
راه برداشتن فیلتر
یکی از اصول علم اخلاق این است که هرگاه قبح کار قبیح فروریخت جلوگیری ازآن کار سخت می‌نماد برای درمان شخص وسواسی باید بر اساس نصوص وآیات به اوفهماند که کاری که او می‌پندارد مقرّب است مبعّد است وکاریست بس قبیح.
   خداوند متعال بارها در قرآن کریم تأکید نموده است که اراده‌اش بر جعل آموزه‌ها و احکام آسان و نفی عسر و حرج تعلق گرفته است:
«یُرِیدُ اللهُ‌ بِکُمُ الْیُسْرَ وَ لاَ یُرِیدُ‌ بِکُمُ الْعُسْرَ»؛
«مَا جَعَلَ عَلَیْکُمْ فِی الدِّینِ مِنْ حَرَجٍ»؛
«یُرِیدُ اللهُ‌ أَن‎ یُخَفَّفَ عَنکُمْ»؛
«مَا یُرِیدُ اللهُ‌ لِیَجْعَلَ عَلَیْکُم مِنْ حَرَجٍ»؛ 
هم‌چنین قرآن کریم تأکید دارد که تکالیف اسلام در حد وسع و قدرت انسان است نه بیش‌تر:
«لاَ نُکَلِّفُ نَفْساً اِلاَّ وُسْعَهَا»؛
«لاَ یُکَلِّفُ اللهُ نَفْساً إِلاَّ مَا آتَاهَا»؛
پیامبر اسلام(ص) نیز آیین و بعثت خویش را بر سهولت و تسامح استوار می‌داند:
«و لکن بعثتی با الحنیفة السهلة السمحه»؛ 
ودر روایات ضیق بی‌مورد را اوصاف خوارج وآن را ناشی از نادانی آنها می‌دانند:
وَ سَأَلَ سُلَیْمَانُ بْنُ جَعْفَرٍ الْجَعْفَرِیُّ الْعَبْدَ الصَّالِحَ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ (ع)‏
عَنِ الرَّجُلِ یَأْتِی السُّوقَ فَیَشْتَرِی جُبَّةَ فِرَاءٍ لَا یَدْرِی أَ ذَکِیَّةٌ هِیَ أَمْ غَیْرُ ذَکِیَّةٍ أَ یُصَلِّی فِیهَا فَقَالَ نَعَمْ لَیْسَ عَلَیْکُمُ الْمَسْأَلَةُ إِنَّ أَبَا جَعْفَرٍ ع کَانَ یَقُولُ إِنَّ الْخَوَارِجَ ضَیَّقُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ بِجَهَالَتِهِمْ إِنَّ الدِّینَ أَوْسَعُ مِنْ ذَلِک
‏استدلال :
براساس نصوص فوق الذکر آنچه خدا می خواهد (آسانی)را شخص وسواسی نمی‌خواهد وآنچه وسواسی می‌خواهد (رنج وحرج )را خدا نمی‌خواهد. لذا آن غفلت دیده باید بداند و بفهمدکه با این شیوه  خود را مصداق کریمه الَّذینَ ضَلَّ سَعْیُهُمْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ هُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعاً  قرار داده است .
واین مهم اگر از جانب عالمی دینی که مورد قبول شخص مریض است،إلقا شود إن شاءالله،حق به اسم شافی بر او تجلی نماید.
ب)تعلیم و القای شریعت
بی شک تعلیم و إلقای شریعت از موثرترین راه‌های درمان وسواس است چرا که گروهی از ندانستن حکم، به دودلی و شبهه می‌افتند و بر خود سخت می‌گیرند وامام کاظم علیه السلام جهل خوارج به شریعت  را علت سخت گیری  بر خودشان دانستند و فرمودند: ضَیَّقُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ بِجَهَالَتِهِمْ
بر این اساس یاد گرفتن صحیح شریعت ضرورت دارد.
آموزش صحیح احکام در درمان بسیار تاثیر دارد خصوصا در مورد اشخاصی که وسواس خفیفی دارند.
هر چه از خوان شریعت در کلامم پخته نیست  *    زآن پشیمان گشته‏ام أستغفر الله العظیم
بهره‌بری مهم دیگر از احکام، إلقای و تکرار آن از جانب عالمان به احکام، است که بسیار موثر است.
بی شک تلقینِ حقیقت، سدّ محکمی جلوی شک وشبهه‌های بیجا است.تجربه‌های پزشکی خود تلقین را یکی از مهمترین راه‌های درمان می‌دانند حتی با کمک گرفتن از این راه بیمار مبتلی به مالیخولیا را مستعد تجلی اسم شافی حق کرده اند و او شفا یافت که ذکر آن موجب اطاله است.  
تعلیم  بعضی از اصول حاکم در شریعت،وتلقین آن به بیمار از رهگشاترین درمان‌ها در مورد وسواس در این دو باب می‌باشد بعضی از آن اصول عبارتند ازقاعده حلیت وقاعده طهارت وقاعده صحت.

1-تعلیم و القای قاعده حلیت  
قاعده حلیت نیز که مرجع فتوای فقیهان است عبارت است از اینکه اصل اولی در اشیاء حلیت است بر این اساس هر مشتبه بین حلال و حرامی حمل بر حلال می‌شود بنا بر این هر گونه غذا ونوشیدنی و پوشیدنی محکوم به حلیت است سندهای این قاعده در جای جای کتاب های روایی و فقهی آمده است از آن جمله گفتار امام صادق  علیه السّلام که فرمود: «کلّ شی‏ء هو لک حلال، حتى تعلم أنّه حرام بعینه....... و الأشیاء کلّها على هذا حتّى یستبین لک غیر ذلک أو تقوم به البینة» 

2-تعلیم و القای قاعده طهارت
یکی از قواعد مهم باب طهارت از شریعت اسلام قاعده طهارت می‌باشد این قاعده بیان گر این است که اصل اولی در اشیاء،طهارت است از این روی  هر شی که در طهارتش شک شود، محکوم به طهارت می‌باشد.
این قاعده نزد همه فقیهان مسلم ومستند است به ادله آن از جمله روایت
امام به حق ناطق جعفر بن محمد (ع) است که فرمود:
 کل شیء نظیف حتی تعلم انه قذر ،فاذا علمت فقد قذر، و ما لم تعلم فلیس علیک 
از  وجود ذی جود امام الکل وصی رسول الله ع است که فرمود:
ما ابالی أ بول اصابنی أو ماء اذا لم اعلم 
3-تعلیم و القاء قاعده صحت
مفاد این قاعده بیانگر این مهم است که مسلمان باید اعمال هم کیش خود را بر صحت حمل کند یعنی بر عملی که او انجام داده؛ بدون کاوش وجستجو ترتیب اثر بدهد.و گستره این قاعده تمامی اعمال از عبادی ومعاملی و..را فرا می گیرد . و سیره قطعیه متشرعین که تا زمان معصوم ع استمرار دارد دلیلی کامل ورسای به مراد می‌باشد . 
تعلیم وتلقین  این قاعده در درمان بیمارانی که به رعایت کردن دیگران ترتیب اثر نمی دهند بلکه خودشان  مجددا باید به تطهیر بپردازند بسیار سودمند است. در این مورد از کریمه و اجتنبوا کثیرا من الظن ان بعض الظن اثم   نیز می‌توان کمک گرفت.
در این راه از  فتاوای مراجع در مورد وسواس و وسواسی  باید تمام استفاده را کرد:
در استفتائات  حضرت امام علیه الرحمه آمده است :
س 311: چند سالى است که به بیمارى وسواس مبتلا شده‏ام و این موضوع مرا بسیار عذاب مى‏دهد، و روز به روز این حالت در من تشدید مى‏شود تا جائى که در همه چیز شک مى‏کنم و همه زندگى ام بر پایه شک استوار گشته است. بیشترین شک من در باره غذا و اشیاء مرطوب است، به همین دلیل نمى‏توانم مثل سایر مردم عادى زندگى کنم. وقتى داخل مکانى مى‏شوم فورى جوراب‏هایم را از پاى خود بیرون مى‏آورم زیرا فکر مى‏کنم جوراب‏هایم عرق کرده و بر اثر تماس با نجس، نجس خواهند شد، حتى من بر سجاده هم نمى‏توانم بنشینم. هر وقت بر آن مى‏نشینم بر اثر وسوسه نفس از روى آن بلند مى‏شوم تا مبادا پرزهاى سجاده به لباسهایم بچسبد و مجبور به شستن آنها شوم. در گذشته چنین نبودم، اکنون از این کارهایم خجالت مى‏کشم و همیشه دوست دارم کسى را در عالم رؤیا ببینم و مشکلاتم را با او در میان بگذارم و یا معجزه‏اى رخ دهد و زندگى‏ام را دگرگون نماید و به حالت گذشته‏ام برگردم. امیدوارم مرا راهنمایى فرمائید.
ج: احکام طهارت و نجاست همان است که در رساله‏هاى عملیه ذکر شده است. از نظر شرعى همه اشیاء محکوم به طهارت هستند، مگر مواردى که شارع حکم به نجاست آنها کرده و براى انسان هم یقین به آن حاصل شده است. در این صورت رهایى از بیمارى وسواس احتیاج به‏ رؤیا و معجزه ندارد، بلکه باید مکلّف ذوق و سلیقه شخصى خود را کنار گذاشته و متعبد و مؤمن به دستورات شرع مقدس باشد و چیزى را که یقین به نجس بودن آن ندارد، نجس نداند. زیرا شما از کجا به نجاستِ در و دیوار و سجاده و سایر اشیائى که استفاده مى‏کنید، یقین پیدا کرده‏اید. چگونه یقین پیدا کرده‏اید که پرزهاى سجاده‏اى که بر روى آن راه مى‏روید یا مى‏نشینید، نجس هستند و نجاست آنها به جوراب و لباس و بدن شما سرایت مى‏کند؟ لذا در این صورت اعتناء به وسواس براى شما جایز نیست. مقدارى عدم توجه به وسوسه نجاست و تمرین عدم اعتنا به شما کمک خواهد کرد تا به خواست و توفیق خداوند خود را از وسواس نجات دهید.
س 312: زنى هستم با تحصیلات عالى و داراى چندین فرزند، مشکلى که از آن رنج مى‏برم مسأله طهارت است. چون در خانواده‏اى متدین بزرگ شده‏ام، مى‏خواهم همه تعالیم اسلامى را مراعات کنم. به علت داشتن فرزندان کوچک، همیشه با مسائل بول و غائط سر و کار دارم. هنگام تطهیر بول، ترشحات سیفون پراکنده شده و به پاها، صورت و حتى سرم برخورد مى‏کنند و هر دفعه با مشکل تطهیر آن اعضاء مواجه هستم، و این باعث شده که در زندگى با سختى‏هاى زیادى روبرو شوم. از طرفى هم نمى‏توانم این امور را رعایت نکنم، زیرا مربوط به عقیده و دینم است. براى حل مشکل به پزشک روان شناس هم مراجعه کردم، ولى نتیجه‏اى نگرفتم. بعلاوه موارد دیگرى هم هست که از آنها رنج مى‏برم مثل غبار شى‏ء نجس یا مراقبت از دست‏هاى کودک که یا باید آنها را آب بکشم و یا از دست زدن بچه به اشیاء دیگر جلوگیرى نمایم. با توجه به این که تطهیر شى‏ء نجس براى من بسیار دشوار است ولى در همان وقت، شستن آن ظرفها و لباسها در صورتى که فقط کثیف باشند برایم راحت است. لذا از حضرت عالى مى‏خواهم که با راهنمایى‏هاى خود زندگى را بر من آسان نمایید.
ج: 1- از نظر شرع مقدس، در طهارت و نجاست، اصل بر طهارت اشیاء است. یعنى در هر موردى که کمترین تردیدى در نجس شدن آن براى شما حاصل شد، واجب است حکم به عدم نجاست کنید.
2- کسانى که داراى حساسیت نفسانى شدیدى در مورد نجاست هستند (به این افراد در اصطلاح فقهى وسواسى گفته مى‏شود)، حتى اگر گاهى یقین به نجاست هم پیدا کردند، باید حکم به عدم نجاست کنند، مگر در مواردى که نجس شدن یک شى‏ء را با چشمان خود ببینند، به طورى که اگر فرد دیگرى هم آن را ببیند، یقین به سرایت نجاست پیدا کند، فقط در این موارد باید حکم به نجاست کنند. استمرار اجراى این حکم در مورد افراد مزبور تا زمانى است که این حساسیت به طور کلى از بین برود.
 3 -هر شى‏ء یا عضوى که نجس مى‏شود، براى تطهیر آن، یک بار شستن با آب لوله کشى بعد از زوال عین نجاست کافى است. تکرار در شستن یا فرو بردن آن در آب لازم نیست، و اگر شى‏ء نجس از قبیل پارچه و مانند آن باشد، باید به مقدار متعارف فشار داده شود تا آب از آن خارج گردد.
4 -از آنجایى که شما به این حساسیت شدید در برابر نجاست مبتلا هستید، باید بدانید که غبار نجس در هیچ صورتى نسبت به شما نجس نیست و نیز مراقبت از دست‏هاى کودک چه پاک‏  باشد یا نجس و هم چنین دقت در این که خون از بدن زائل شده یا خیر، لازم نیست. این حکم در باره شما تا زمانى که این حساسیت از بین نرفته، باقى است.
 5-دین اسلام داراى احکام سهل و آسان و منطبق با فطرت بشرى است، لذا آن را بر خود مشکل نکنید و با این کار باعث وارد شدن ضرر و اذیت به جسم و روحتان نگردید. حالت دلهره و اضطراب در این موارد زندگى را بر شما تلخ مى‏کند، و خداوند راضى به رنج و عذاب شما و کسانى که با شما ارتباط دارند، نیست. شکر گزار نعمت دین آسان باشید و شکر این نعمت، عمل بر اساس تعلیمات خداوند تبارک و تعالى است.
 6 -این حالت یک وضعیت گذرا و قابل علاجى است. افراد بسیارى بعد از ابتلاء به آن، با روش مذکور از آن نجات یافته‏اند. به خداوند توکّل نمایید و نفس خود را با همت و اراده آرامش ببخشید. إن شاء اللَّه موفق باشید.

این راه بسیار موثر است واگر از شدت وسواس بیمارتان می ترسید می توانید وقت ملاقاتی برای او از مرجع تقلیدش بگیرید که در حضور تاثیریست که در مکالمه تلفنی ومطالعه و... نیست مخصوصا در این مورد که طرف حضور از بعد علمی وعملی تاثیر گذار است.
شخصی وسواس پیدا کرده بود ، رفت نزد مجتهد و گفت من در نیت وسواس دارم ، هر کار می کنم نمی توانم نیت کنم مجتهد گفت تو مقلد کی هستی ؟ گفت مقلد شما هستم گفت : اگر مقلد منی بر تو نیت کردن واجب نیست ، اصلا نماز بی نیت از تو قبول است ، نیت نکن گفت خدا پدرت را بیامرزد رفت چند ساعت دیگر برگشت و گفت هر کار می کنم [ نیت به ذهنم ] می آید گفت چه بیاید چه نیاید نمازت صحیح است کارش درست شد  .
نگارنده مقاله می‌گوید این صحبت مرا جع عظام تقلید کثر الله امثالهم  که بر تو واجب نیست یا من بر گردن می گیرم از تاثیر گذارترین درمانهای اینگونه بیماران است چرا که اورا موقعیتیست که به آسانی  قوه خیال او را تحت تاثیر قرار دهد نمونه ای از این به دست گیری قوه خیال را در ادامه این نگارش در طبابت ابوالبرکات  بغدادی پی گیری کنید.



4)راههای غلط درمان وسواس
 وسواس آتشی است خانمانسوز اگر گروهی هم با جهل خود به این آتش بدمند،بدانند که این آتش دامن آنها را نیز خواهد گرفت زیرا که معمولا غیر از اینکه بیمار را تحت فشار روانی قرار دهند و مرتکب حق الناس شوند؛ کار دیگری نمی‌کنند؛از این روی از طبابت جاهلانه ونسخه بریدن های بی مورد باید پرهیز نمود از این روی دانستن راههای غلط درمان ؛سهم مهمی در بصیرت برخورد با بیمار وسواسی دارد.

الف)درمان تک بعدی 
رایج ترین درمانهای نادرست مواجهه تک بعدی با بیمار است اگر نگاهی به همین مقاله بیفکنید خواهید دانست که وسواس بیماریی چند ساحتی است از این روی مداوا نیز باید چند ساحتی باشد.
از این روی جواب اخلاقی اعتنا نکن ؛توجه نکن و... به بیمار ما ، اگر کافی بود این بیماری تا به حال ریشه کن شده بود این جواب تک بعدی از کم ترین تاثیر گذاری مثبت  بی بهره است و از آن مهم‌تر اینکه در بعدی هم که وارد شده معمولا بسیار ناقص عمل می‌کنند.
روان درمانی  صرف بدون توجه به درمان طبی از بزرگترین اشتباهات است چرا که همانطور که پیشترک گفته آمد در نفوس مستکفی نفس بیشتر از بدن متأثر می‌شود تا بدن از نفس .
درمان طبی هرچند مهمترین درمان ها است ولکن شریعت مآبی افراطی را حل نمی‌کند و از گوهر مجرد نفس خود را بی بهره می‌گذارد.  

-نمونه ای از درمان جامع
نمونه ای از درمان جامع را می‌توان  از ابوالبرکات بغدادی  نقل کرد وآن اینکه  که یکى از اهالى بغداد را مالیخولیایى عارض شد و مدتهاى مدید بدان رنج مبتلا بود، و هنگام مشى و حرکت گمانش این بود که خمى بر سر او نهاده اند و دستهاى خود بدان خم مى نهاد و حرکت مى نمود. کسان آن مریض هر قدر سعى در معالجت او مى کردند، حالت اختلال دماغ آن مریض بیشتر مى شد تا آن گاه که شرح آن مرض در پیش او دادند، پس از تامل و تفکر در مرض دانست که به ادویه مزاجى آن بریى پدید نخواهد گردید، و به تدابیر و تصرف در قوه خیالیه وهمیه وى او را برء پدید خواهد گردید. پس کسان مریض را گفت که : روزى او را در نزد من حاضر کنید که معالجت او را به آسانى متقبّلم .
روز دیگر آن مرد مالیخولیایى را به نزد وى آوردند، ابولبرکات سر به زیر داشت بعد از لمحه اى سربلند کرد و گفت : این کیست و این خم بزرگ را چرا بر سر نهاده ؟ بعد سر به زیر افکند. مرد آهسته به همراهان خود گفت : همواره مى گفتم که این خم بر سر من است و شما منکر مى شدید. او از زیر چشم مى نگریست ، پس سر برداشت و گفت : او را به منزل برده تا ده روز نگذارید بیرون رود، روز دهم به نزد من آورده به یک طرفة العین این خم را بشکنم . و از این رنج آسوده گردد چه بعضى آلات و ادوات خواهم ساخت که در این چند روز او را صبر باید نمود.
مرد مالیخولیایى از تقریر وى خوشحال گشته به منزل خودش مراجعت کرد. چون نزدیک به روز موعود گشت ، آن طبیب کامل غلام خود را بخواست و گفت : خمى را به ریسمان ببند و در بام خانه منتظر باش ، چون آن مرد مالیخولیایى به درون درآید، من او را به حرف مشغول مى کنم و تو خم را بیاویز و بر سر او نگاه دار، و به غلام دیگر گفت : تو نیز چوبى که بر سر آن آهنى سخت باشد نگاهدار، و چون وقت معین برسد و طبیعت او را مستعد نمایم و اشارت کنم تو آن چوب را سخت بر آن خم بکوب که خرد گردد. پس در روز معهود مریض را به نزد وى آوردند، ابتدا نبض گرفت و چند حبّ مخدّر به وى داد، آن گاه اهالى مجلس را بگفت تا متفرق گشته ، و چند نفر از تلامیذ خاص را نگاه داشت ، دست آن شخص بگرفت و به فضاى خانه اش آورد، و هم چنان صحبت مى داشت و مى گردید تا بدان محلّى که ما بین او و غلامان معهود بود بازداشتن ، و گفت : لحظه اى از این موضع حرکت مکن . پس آن غلام اول خم را بیاویخت و محاذى سر وى نگاه داشت ، آن گاه گفت : شربتى قوىّ السّکر آورده بدو دادند، به قدر شربت بنوشید چند قدم عقب رفته اشارت به غلام دیگر کرد، به یک دفعه غفلة چوب بر آن خم بنواخت ، صدایى مهیب برخاسته خم خورد گردید بر اطراف وى بر زمین ریخت ، آن مرد از هول آن کار فریادى زد و بیهوش گردید؛ پس بگفت تا او را مالیده به هوش آوردند و شربتى دیگر بدو بخورانیدند از آن وحشت آسوده گشت و آن خم را چون معاینه بشکسته دید آن خیال به کلّى از وى زایل گردید، یک دو روز دیگر او را نگاه داشته بعضى از ادویه مزیل سوداء به جهت اصلاح مزاج آن مریض به وى بخورانید، مریض زیاده از وى اظهار امتنان کرده با سلامت به منزل خود مراجعت نمود ))




ب)درمان بر اساس حرکت قسری
-ترک شریعت
از آنجا که حق تعالی علت هستی بخش این نظام احسن است،قانون گذارحقیقی اوست وحکمت بالغه اش تطابق تشریع و تکوین را ره آورد است از این روی عمل به شریعت سلوک طبیعی عالم است وخروج از این نظام واره انسان را به حرکت قسری می اندازد و میزان ضرر رسانی این حرکت نابه جا ، عذاب الیم شدید المعاقبین است.
از این رو درمان بیماری که در امور عبادی دچار وسواس است با ترک عبادت،درمانی عقیم است .
باید دانست که شریعت،ناموس خداست و هیچ غیرتمندی تعدی به ناموس خود را بر نمی تابد ، نام بردن قرآن کریم شریعت را به عنوان حدود الله در مواضع متعددی بیانگر  این مهم می‌باشد :
تلک حدود الله فلا تقربوها
تلک حدود الله فلا تعتدواها ومن یتعدحدودالله فاولئک هم الظالمون 
من یعص الله ویتعدحدودالله یدخله نارا خالدا فیهاوله عذاب مهین
وحضرت ختمی مرتبت صلوات الله علیه در این مورد می‌فرماید:غیرة الله ان یاتی المومن ماحرم الله
قرآن ناطق امام صادق علیه السلام نیز فرمود:ان الله تبارک وتعالی غیوریحب کل غیورولغیرته حرم الفواحش ظاهرها وباطنها
وانگهی باید دانست که خودعمل به شریعت مقوی قوه عاقله است چون انسان را به کمال وحدانی خویش سوق می‌دهد و در تقویت عاقله مرض وسواس رخت بر می کشدو قوای انسانی را به اعتدال می کشاند   ان شاء الله الشافی .

-جراحی قسری
طب تجربی،با رویه درمانی از معلول به علت  منشأ وسواس را ناشناخته می داند ودر بحث علل عضوی بر آیند کاوش خود را اینگونه بیان می‌کنند:
تصویر برداری مغز در این گونه بیماران هیچ گونه ناهنجاری ساختمانی قطعی را نشان نداده ولی تغییرات عملکردی در قشر اوربیتوفرونتال (ناحیه پیشانی )گزارش شده است .
در صورتی که مورد بیماری بسیار شدید شود  وحداقل یک سال ادامه داشته باشدو بیمار مورد نظر به سایر درمان ها پاسخ مثبت ندهد اگر بیمار بالای 18سال داشته باشد در معمولترین روش در ماده سفید لوب پیشانی مغز ضایعه ای را ایجاد می‌کنند  .
بر اساس اصل اولی طبیب کمک کار طبیعت است  و نباید به جان طبیعت بیفتد البته اگر تنها راه درمان عمل جراحی باشد هیچ عاقلی آن را نفی نمی کند،اما با توجه به منشا شناسی و بحث از مزاج و درمان از راه تاثیر و تاثر نفس از بدن و بر عکس جایی برای این انحصار نمی‌ماند و این نقد با عدم توجه طب تجربی به را ه های فوق الذکر این گونه حرکات خلاف طبیعت را در جرگه  را ههای غلط درمان وسواس قرار می‌دهد.


ج)وقت نگذاشتن
درمان نادرست بعدی توهم درمان سرپایی چنین بیماری است. برای چنین بیماری باید ساعت ها زمان صرف کرد وروزها او را زیر نظر گرفت چنانکه ابو البرکات فرصتی ده روزه داد و... از این روی کسانی که هنر درمان را نیز دارند اما وقت آن را ندارند به نتیجه مطلوب نخواهند رسید . 
امید است که حضرت شافی جل جماله به دیده عنایت بدین نوشته نگرد و آن را در عداد معدات تجلی گوهر بار خویش  قرار دهدان شاءالله المحیی.
 
                                                      بنده پروردگار سید مرتضی حسینی کمال آبادی




منابع و مآخذ

1.قرآن کریم،ترجمه استاد محمد مهدی فولادوند.
ابن أبی أصیبعة، عیون الانباء فی  طبقات الاطباء
ابن سینا، نفس شفاء، علامه حسن زاده
اکبری ساوجی ، محمد حسین ،آب حیات دستورالعملهای اخلاقی وعرفانی، نشر قائم آل محمدعج
بدوی ،عبدالرحمن ارسطو عند العرب
بهائی العاملی ،محمد بن الحسین،مفتاح‏الفلاح‏فی‏عمل‏الیوم‏واللیلةمن‏الواجبات والمستحبات 
بیرونی ، محمد بن أحمد،الجماهر فی معرفة الجواهر
ثقفی، الغارات
حسن زاده آملی ،حسن ،    الهی نامه قم 1387 بوستان کتاب
                                           دیوان اشعار
                                      سرح العیون فی شرح العیون
                                      نور علی نور در ذکر وذاکر ومذکور
                                      صد کلمه در معرفت نفس
                                          هزار ویک کلمه
                                        هزار ویک نکته نشر رجاء     

حسینی ، سید مرتضی      رساله تنقیح افق علمی طالب علوم دینی، چاپ نشده
                                      شریعت ناموس خدا، چاپ نشده
حسینى مرعشى ،فتح اللّه بن محمّد رضا، وفق المراد فی علم الاوفاق و الاعداد
خمینی.روح الله ،معراج السالکین وصلوة العارفین ،ضمیمه یادنامه استاد مطهری،
خوئی مصباح الاصول
دهخدا،علی اکبر،  لغت نامه دهخدا
رضائى راد، حسن ، فرید ،رضا ،قدرت شفابخشى سیر،
صالح، مازندرانی، شرح اصول کافی
صداقت ،سید علی اکبر،1385،میناگر دل تازه هایی ا زاحوال سید عبد الکریم کشمیری ،قم،انتشارات دیوان
صمدی آملی ،داود،شرح مراتب طهارت
عاملی وسائل الشیعه
فخر رازی،  المباحث المشرقیه
کلینی ،اصول کافی
.قاسانی،عبد الرزاق ، شرح منازل السائرین
متقی هندی ،کنزالعمال
مجلسی،           بحار الانوار
                     حلیة المتقین
            مرآه العقول
محقق ، مهدی ،تعبیرات وتعریفات پزشکی .
ملکی تبریزی، أسرارالصلاة
مجلسی ،
مطهری، مرتضی، فلسفه تاریخ انتشارات صدرا
نراقی،احمد، خزائن
یزدی،سید محمد کاظم ،الغایة القصوى فی ترجمة العروة الوثقى

.




 
Haddade Adel
Haddade Adel