شخصیت حضرت زهرا س، عوامل و شئون
آیت الله ابوالقاسم علیدوست، در جلسه درس خارج اصول مورخ19/1/94 از عوامل شکل گیری شخصیت حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا سلام الله علیها و شئون آن حضرت سخن گفتند. این جلسه به قلم حسینی کمال آبادی تقریر شد.
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین و الصلاة و السّلام علی رسول الله و علی آله آل الله الذّین بهم فتح الله وبهم یختم الله و لعنة الله علی اعداِئهم اعداء الله الی یوم لقاء الله.
عوامل شکل گیری شخصیت صدیقه طاهره سلام الله علیها
عوامل گوناگونی در تحقق شخصیت حضرت زهرا سلام الله علیها نقش داشته است، برخی از آنها به شرح زیر است:
1. اراده الهی
اراده و حکمت الهی بر آن بود که از اول شخص نظام آفرینش، حضرت خاتم الأنبیاء صلوات الله علیه و آله شخصیت معصومه ای پای به عرصه گیتی بگذارد.
برای تحقق این مهم دستورهایی چند رعایت شد، از آن جمله اینکه حضرت جبرئیل سلام الله علیه از طرف حق متعال برای نبی مکرم اسلام صلوات الله علیه و آله غذایی بهشتی هدیه میآورد تا از آن غذای پاک نطفه ای خاص در رحم پاک حضرت خدیجه سلام الله علیها قرار گیرد.
2.
أصالت خانوادگی
یکی از عوامل شکوفایی إنسان أصالت خانواده است، حضرت زهرا سلام الله علیها هم آقازاده است و هم خانم زاده. در مقام بی بدیل انسانی این پدر و مادر زبان ها و قلم ها کند است. وانگهی همسری اختیار می کند که وصیّ حضرت ختم المرسلین است. یعنی همانطور که در دامن نبوت تولد یافته است در بیت ولایت ادامه زندگی داده است و زیست در چنین فضایی، زمینه ساز صعودهای بلند است.
البته وقتی امتیاز أصالت خانوادگی توأم شود با موقعیت مناسب إجتماعی رشد زن، بستر شکوفایی را بیش از پیش فراهم میآورد.
صدر اسلام زمان رشد معقول زن در حوزه فردی و إجتماعی بود نه مانند زمان جاهلیت که زن را ظرفی بیش نمی پنداشتند و نه مانند زمان کنونی که إبتذال را با رشد زن اشتباه گرفته اند.
3. اراده پولادین
در کنار همه زمینه ها اگر اراده و سعی و تلاش فرد نباشد، کمالات به ثمر نمی نشیند. به تعبیر قرآن کریم وَأَن لَّیْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَى (سورة النجم:39) و ابعاد گوناگون زندگی حضرت از ارادهای پولادین حکایت دارد.
شئون و ابعاد گوناگون زندگی آن حضرت
1. دفاع از حق
اول مدافع حق از ولایت انتصابی الهی حضرت زهرا سلام الله علیها بود. حضرت زهرا(س) از امامت امیر مؤمنان علی(ع) به عنوان خلیفه بلافصل پیامبراکرم(ص) بیشترین دفاع را داشته اند. برخی از مصایق این دفاع ها عبارتند از:
1.تثبیت و تبیین امامت حضرت 2. بیان فضایل و سابقه پر افتخارحضرت3. تبیین غصب خلافت حضرت 4. گریه بر مظلومیّت حضرت 5. سرزنش مردم 6. دفاع هنگام بردن امام برای بیعت.7. دفاع در مسجد.
2. دفاع از تراث نبوی
از جمله سیره حضرت زهرا س حفظ و نقل أحادیث و میراث نبی اکرم ص است. روایات متعددی از حضرت در نقل سخنان پبامبر اسلام ص از ایشان نقل شده است ( ر.ک: امالی طوسی:311، دلائل الامامة:3، بحار الانوار،67: 249). محمد بن جریر طبری نقل میکند که فردی محضر حضرت زهرا س رسید و عرضه داشت: ای دختر رسول خدا آیا از رسول خداوند چیزی محضر شما هست تا مرا بدان مشرف کنید؟ حضرت س به خادمه خود فرمودند: آن پارچه ابریشمی را بیاور! خادمه میگوید به جستجوی آن پرداختم اما آن را نیافتم و حضرت فرمود: وای بر تو آن را بیاب چرا که ارزش آن نزد من بسا حسن و حسین است( دلایل الامامه: 5) حساسیتی که حضرت نسبت بدان نوشته نشان می دهند، آدمی را بدان فکر فرو میبرد که حتما سندی درباره مسائل هامی همچون ولایت اهل بیت ع و مانند آن باشد ولی پس از آنکه آن خادمه آن را مییابد، حدیثی درباره مسائل اخلاقی است که شاید بسیاری از ما به آسانی از کنار آنها عبور کنیم ، این برخورد حضرت درسی بزرگ به ما میدهد و آن اینکه نسبت به تراث اسلام غیرت داشته باشیم در دورانی که برخی میراث نبی اکرم ص را طعمه آتش میساختند(الطبقات الکبری،5: 188) حضرت درس حمیّت نسبت به حفظ آن میراث میدهند.
3.تدبیر خانواده
حضرت در بعد خانه داری نیز گوهری بیهمتا بودند، آن حضرت با اینکه آقازاده و خانم زاده بودند، کارهای خانه را خودشان انجام میدادند( بحارالانوار:101: 132) و از این مسئولیت مسرور است ( همان،:43: 81) او در تربیت فرزند چنان کوشید که به مدد الهی توانست فرزندانی جامع و جاودان به جهان انسانیت تقدیم کند. روش درس آموز زندگی او چشمان فرزندان را به خود خیره میکند: حضرت امام حسن مجتبی(ع) می فرماید: «شبی مادرم را دیدم که تا نزدیکی های سحر مشغول نماز و دعا بود. من در بستر بودم و می شنیدم که او برای آشنایان وهمسایگان دعا می کرد و یک یک آنها را نام می برد. اما هر چه گوش کردم هیچ دعایی برای خود نکرد. سحر که شد پرسیدم مادر! چرا برای خود دعا نکردی؟ فرمود: یا بنی الجار ثم الدار. «پسرم اول همسایه، بعد خانه».( همان، 43: 81).
4. اهمیت دادن به تبلیغ
فاطمه زهرا س، از نمونه های روشن بانوان موفق در حوزه تبلیغ دین بود. او در همه حال حرکات و سکنات پدر را زیر نظر داشت و آنها را به خاطر می سپرد. پیامبر هر روز با فرزند دیدار داشت و در نشست های ویژه و عمومی، معارف و ارزش های دینی را به فاطمه یاد میداد و قدم به قدم فرزند را برای به دوش گرفتن رسالتی بزرگ آماده می ساخت.
بانوان مهاجر و انصار از بنی هاشم و دیگران برای فهم مسائل شرعی به ایشان مراجعه می کردند و آن بزرگوار با صبر و حوصله به پرسش های آنان پاسخ می گفت. امام حسن عسکری ع در این باره فرموده است:زنی نزد حضرت فاطمه(س) آمد و گفت: مادرم زنی ناتوان است و در نمازش مشکل دارد. مرا فرستاده تا مسائلی را از شما بپرسم.
حضرت فاطمه (س)، به پرسش های پرسنده پاسخ داد. زن، مسائلی دیگر پرسید و حضرت پاسخ داد. سؤال و جواب ها بسیار شد. زن، از پرسش های پیاپی خود شرمنده گشت و ابراز داشت: دختر پیامبر! تو را به رنج افکندم!
حضرت پاسخ داد: مشکل خود را بپرس. اگر کسی متعهد گردد باری سنگین را در روز به اجرت صدهزار دینار به مکان بلندی ببرد، بر او دشواراست؟ زن گفت: نه .حضرت فرمود: به جای پاسخ به هر مسئله، بیش از اندازه بین زمین و عرش (از خداوند) لؤلؤ (گوهر قیمتی) دریافت می کنم. پس شایسته است این کار بر من مشکل نباشد. از پدرم شنیدم: «علمای شیعه ما در حالی به محشر وارد می شوند که به هر یک از آنان به مقدار دانش و تلاش شان در جهت هدایت بندگان خدا هزار خلعت از کرامت و حلّه نور می پوشانند. سپس منادی از سوی پروردگار ندا می دهد: ای کسانی که ایتام آل محمد را سرپرستی کردید و آنان را به هنگام جدایی شان از پدر خود ـ ائمه ع ـ نگهداری کردید! اینان، شاگردان شمایند و یتیم هایی که آنان را سرپرستی و اداره کردید. به آنان خلعت دانش بپوشانید.پس علما بر دست پروردگان خود به میزانی استفاده شان از دانش علما خلعت می پوشانند. چه بسا در میان یتیمان کسانی اند که صدهزار خلعت به او عطا می شود.(همان،2: 3).
دوستان گرامی به تبلیغ، این رسالت الهی بپردازیم و هوشیار باشیم که زمینه های تبلیغی را به دست خود از میان نبریم و در این میان بدانیم که آنان که سخن دین را از زبان ما می شنوند بر ما منت دارند نه ما بر آنها توضیح این مهم را در سخن امام خطاب به حسین بن صحاف میتوان یافت:
حسین بن نعیم صحاف می گوید : امام جعفر صادق علیه السلام از من پرسید : ای حسین ! آیا برادران دینی ات را دوست داری ؟
عرض کردم : آری .
فرمود : آیا به مستمندان آنان سود می رسانی ؟
گفتم : آری ، قربانت گردم .
فرمود : همانا بر تو لازم است که دوست داشته باشی کسی را که خدا او را دوست دارد، آیا آنها را به منزلت دعوت می کنی ؟
عرض کردم : آری ، غذا نمی خورم مگر آن که دو یا سه تن یا کمتر یا بیشتراز آنها همراهم باشند .
حضرت فرمود : با این حال ، فضیلت آنها بر تو بیش از فضیلت تو بر آنها است !
با تعجب پرسیدم : قربانت گردم ! غذای خود رابه آنها می خورانم وآنها را روی فرشم می نشانم و خدمت آنها را می کنم ، باز فضیلت آنها بر من بیشتراست ؟!
فرمود : آری ، چون هرگاه آنها به منزلت آیند ، همراه آمرزش تو و عیالت می آیند و چون از منزلت بیرون روند ، با گناه تو و عیالت بیرون می روند. (کافی،3: 288). طبیعتا پرسنده ای که از عالم پرسشی میکند و او جواب میدهد؛ مثالش مثال میهمان و میزبان است.
الحمد لله رب العالمین.
|