ای کاش چشم دوربین با حیا تر بود(تحلیلی از فیلم رسوایی )
از وقتی تبلیغات فیلم رسوایی به کارگردانی مسعود ده نمکی در جشنواره فیلم فجر به صحنه آمد و اکبر عبدی به عنوان یک روحانی ظاهر شده بود ، احساس وظیفه کردم که به سینما بروم اما توفیق نشد .
اکنون که پس از مدتی آن فیلم در قالب سی دی عرضه شده خریداری کردم و دیدم .
برداشت و تحلیل اینجانب از فیلم در چند شماره بیان میشود :
1- داستان برگرفته از یک اصل قرآنی بود که سرگذشت پیامبران سرنوشت ما است . رویدادی مانند آنچه برای یوسف پیامبر علیه السلام رخ داد برای حاج یوسف هم رخ میدهد و او نیز با برهان ربّ نجات پیدا میکند .
2- اکبر عبدی بار دیگر از استعداد خدادادی خود پرده بر میگیرد و به بهترین شکل در لباس یک روحانی ملکوتی نقشآفرینی میکنند و بار دیگر به یاد ما میاندازد که هر کسی را بهره کاری ساختند.
3- زیادهروی در تبیین واقعیت اجتماع ایران در این فیلم به وضوح دیده میشود .
4- این فیلم دارای دو بعد است که یک بعد طهارت و بعد دیگر دختری بد حجاب . هر چند هدف غلبه نور بر ظلمت است و فیلم به مخاطب معنویتی تزریق می کند اما دوربین چنان غرق چهره دخترک شده است که تأثیر بعد روحانی فیلم را به شدت کاهش داده است:ای کاش چشم دوربین با حیا تر بود.
جالب آن است که در فیلم اثر زیادی از بیداری دختر نیست اگر غفلت او در بی عفتی او ظهور کرده بود،بیداری او نیز باید در همان قالب نشان داده می شد اما دریغ از اینکه یک بار با چادر یا در حال نماز نشانش دهند به کجا چنین شتابان؟!
چشمه دانش
28/5/1392
|